Saturday, September 18, 2010

Episode/N96

شماره‌ی نودو شش مجله‌ی اپیزود منتشر شد
*
*
*
*
*
*
*
بیست‌وهفتم شهریورماه 1389 خورشیدی
*
*

Tuesday, September 14, 2010

صاحبان ترانه

یک پرسش حیرت‌انگیز
*
*
به‌تازه‌گی گفت‌وگویی با «داریوش اقبالی» را خواندم که این گفت‌وگو در مورد مراسم بزرگداشت بهروز وثوقی انجام شده بود. مصاحبه‌ی خوبی بود و داریوش هم درمورد چه‌گونه‌گی ایده‌ی این مراسم و برگزاری آن، توضیحات خوبی داد.ا
*
اما پرسشی در این مصاحبه مطرح گردید که بسیار حیرت‌انگیز بود و داریوش هم به‌طریقی پاسخ را سربه‌هم آورد. پرسش و پاسخ این بود:ا
*
ا- شایعاتی در مورد عدم حضور هنرمندانی مثل خانم گوگوش در مراسم و خواندن ترانه‌های آن‌ها توسط دیگر هنرمندان که باعث ناراحتی شده، شنیده می‌شود. لطفن در این رابطه توضیح بدهید؟
*
ا- خیر. چنین مسئله‌ای نبود. من تا آن‌جایی که می‌دانم هنرمندان ما مثلن آقای ابی در باکو و خانم گوگوش هم ترکیه بودند. ولی در رابطه با این‌که خود ابی و گوگوش در فیلم‌های بهروز نقشی داشته‌اند که به‌طور مثال ابی چند ترانه در فیلم‌ها اجرا کرده و خود گوگوش در فیلم‌ها با بهروز هم‌بازی بوده است، اشخاصی آمدند و به عنوان تجدید خاطره این ترانه‌ها را اجرا کردند. واقعیت این است که مجموعه کاری که از بهروز بوده، بایستی به نمایش درمی‌آمد، مثلن جایگزین آقای ابی، آقای راستین آمد و آهنگ کندو را به جای ابی اجرا کرد و نتیجتن دو تا از خانم‌های دیگر - هنگامه و سپیده - هم آمدند آهنگ‌های گوگوش را اجرا کردند و هیچ دل‌خوری هم نبوده و این شاخ و برگ‌هایی که می‌دهند شایعه است.
ا
*
یعنی واقعن چنین پرسشی جای حیرت دارد، خُب اصلن یعنی چه که«خواندن ترانه‌های آن‌ها توسط دیگرهنرمندان، باعث ناراحتی شده»؟؟ باعث ناراحتی چه کسی یا چه کسانی شده؟
*
ترانه‌هایی که توسط خانم‌ها سپیده و هنگامه اجرا شد، متعلق به صاحبان این ترانه‌ها، یعنی ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز است، ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز که اعتراض نکردند، پس دیگر چه کسی یا کسانی ناراحت شدند؟ اصلن به کسان دیگر چه ارتباطی دارد که این ترانه‌ها اجرا شده یا نشده؟؟ مگر کسان دیگر صاحب ترانه هستند که ناراحت بشوند؟
*
متاسفانه هنوز هم افراد ناآگاهی پیدا می‌شوند که خیال کنند ترانه‌هایی که در شب مراسم بزرگداشت اجرا شد، ترانه‌های گوگوش است!!! گوگوش ترانه‌سراست یا آهنگ‌ساز است که ترانه متعلق به او باشد؟ اصلن گوگوش در این میان چه‌کاره است؟ او فقط مجری ترانه بوده که هنوز هم وقتی این ترانه‌ها را در کنسرت‌ها اجرا می‌‌کند، حق و حقوق ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز را نمی‌‌پردازد، کار او در واقع چیزی نیست به‌جز رواج بی‌قانونی و هرج و مرج، و نیز کم‌لطفی به صاحبان ترانه ... حالا این کسان، چه کسانی هستند که از اجرای چند ترانه توسط سپیده و هنگامه ناراحت شده‌اند؟
*
گمان نمی‌کنم به‌جز فن‌های اینترنتی گوگوش که همواره حرف‌های خنده‌دار می‌زنند، کسی از این موضوع دچار ناراحتی شده باشد، اما هر کسی که ناراحت شد می‌تواند یک لیوان آب سرد میل کند و یا سرش را بکوبد به دیوار...ا
*
ترانه متعلق به ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز است و نه هیچ‌کس دیگر. درواقع خانم‌ها سپیده و هنگامه، ترانه‌های ایرج جنتی‌عطایی و واروژان را اجرا کردند و نه ترانه‌های گوگوش را، و چه کار خوبی هم کردند... گوگوش که صاحب ترانه نیست، او فقط سی سال پیش، مجری این ترانه‌ها بوده و هنوز هم دارد از اجرای آن‌ها در کنسرت‌ها بهره‌ی مالی و معنوی می‌برد. امروز اما هنرمندان جوان می‌توانند آن ترانه‌ها را با اجازه‌ی ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز اجرا کنند، کاری که در همه‌ی جهان مرسوم است، اما جهان آگاه را دچار ناراحتی نمی‌کند.ا
*
*
بیست‌وچهارم شهریورماه 1389 خورشیدی
*
*

Friday, September 3, 2010

Episode/N95

شرایط تاسیس آکادمی موسیقی از نوع ایرانی
*ا
*
تاسیس یک آکادمی موسیقی از نوع ایرانی، پدیده‌ای است محیرالعقول، که هنرمندان جهان با همه‌ی هنرشان، حتمن از نوع ایرانی آن سردرنمی‌‌آورند و اگر در جریان چنین داستان خنده‌داری قرار بگیرند، بی‌شک با چشمان گردشده، حیران باقی خواهند ماند!!ا
*
گویا یکی از شرایط تاسیس آکادمی موسیقی از نوع ایرانی، استفاده از پدیده‌ی «تقلید» است، یعنی کاری که پیش از این «تی‌وی‌پرشیا» به سرپرستی «خشایار غیاثی»انجام داده بود را باید مورد تقلید قرار داد و ناگهان به فکر کشف استعدادهای نهفته افتاد و هیات داورانی جمع‌وجور کرد و حالا استعداد کشف نکن، کی بکن!!ا
*
آن‌گونه که شواهد نشان می‌دهد، آکادمی موسیقی از نوع ایرانی بدین معناست: کسی‌که آکادمی به نام او نام‌گذاری شده، باید حتمن تاحد ممکن، بی‌سواد باشد، چه از نظر سواد تحصیلی، چه سواد موسیقی و چه سواد فرهنگی، یعنی این‌که باید بی‌رحمانه بی‌سواد باشد تا آکادمی، شکل مورد نظر را به خود بگیرد. از نظر سواد تحصیلی اگر مدرکِ یکی از پایه‌های دوره‌ی ابتدایی را داشته باشد خیلی بهتر است، مثلن مدرک کلاس سوم یا چهارم ابتدایی. اما سواد باید حتمن در سطح دوره‌ی ابتدایی باشد!!ا
*
از نظر سواد موسیقی، بهتر این است که اصلن سواد موسیقی نداشته باشد، تحصیلات آکادمیک موسیقی که هیچ، چون با مدرک چهارم ابتدایی به‌یقین نمی‌توان به سمت تحصیلات آکادمیک موسیقی دست‌درازی کرد، پس تحصیلات آکادمیک به کنار، حتا سواد اولیه‌ی موسیقی را هم نباید داشته باشد. البته می‌تواند در یک فیلم سینمایی، لخت و عور درکنار پسری جوان، ادای گیتار زدن را دربیاورد و عشقولانه بخواند و لاو بترکاند، اما اصلن لازم نیست که نواختن گیتار یا هر ساز دیگری را بلد باشد.ا
*
برای تاسیس یک آکادمی موسیقی، دو مثقال قِر و یک مثقال‌ونیم عشوه و سه مثقال غمزه از واجبات است. دانستن نُت و تسلط بر متن ترانه و این قبیل مزخرفات هم اصلن لازم نیست. به‌همراه قِر و غمزه، بهترین کار ممکن، تعریف کردن چند تا جوک دست دوم و سوم اینترنتی است، اگر شخص موردنظر، درحین اجرای کنسرت!! چند جوک بی‌نمک و بانمک تعریف کند، بهترین شرایط را برای تاسیس یک آکادمی موسیقی داراست!!ا
*
برای تعریف کردن جوک، بهتر آن است از جوک‌هایی که پیش از این نیز تعریف کرده بود و در کارنامه‌ی کنسرتی‌اش به‌وفور موجود است، استفاده کند، مثلن جوک‌هایی از این دست: « سربازه داشت از رو کلاه سرشو می‌خاروند، بهش گفتند که چرا از رو کلاه سرتو می‌خارونی؟ گفت: تو وقتی ... می‌خاره، شلوارتو درمیاری می‌خارونی؟؟»ا
*
یعنی سابقه‌ی تعریف کردن چنین جوک‌های بانمکی!! در ملاءعام، بهترین سابقه برای تاسیس یک آکادمی موسیقی است که خُب، خیلی از هنرمندان ایرانی چنین شرایطی را ندارند و نمی‌‌توانند مجوز تاسیس آکادمی موسیقی از تلویزیون«شما و ایشان» بگیرند!!ا
*
برای تاسیس یک آکادمی موسیقی، بهترین کار این است که هنرمند مربوطه، اصلن معنای«آکادمی» را هم نداند و زمانی‌که دارد این مطلب را می‌خواند، ناگهان یادش بیفتد که بهتر است سری به فرهنگ‌نامه بزند و معنای«آکادمی» را پیدا کند!! به‌هرشکل بی‌‌سواد ماندن درحد تحصیلات دوره‌ی ابتدایی، چنین مشکلاتی را نیز حتمن به‌همراه دارد.ا
*
اما وقتی هنرمند مربوطه، با نیشتر این مطلب، سری به فرهنگ‌نامه بزند، متوجه می‌شود که اگر برای این پدیده‌ی مورد تقلید خود، به جای «آکادمی» از نام«سبزی‌‌فروشی» هم استفاده کند، در کلیت کار هیچ تغییری رُخ نخواهد داد: «سبزی‌فروشی موسیقی خاله رُبکا»!!!...
ا
*
ادامه‌ی این مطلب را در شماره‌ی 95 مجله‌ی اپیزود بخوانید:ا
*
*
*
سیزدهم شهریورماه 1389 خورشیدی
*
*