Friday, December 24, 2010

يك اعتراض منطقی

ا«من‌وتو تی‌وی» يا فقط «من تی‌وی»؟
*
نوشته‌ی: گروه شميم (فن‌كلاب ليلا فروهر) ا ا
*
دیر زمانی بود که تلویزیون‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان در وانفسای سریال‌های خوش آب و رنگ شبکه‌ي فارسی‌وان محو شده بودند و خبری از برنامه‌های مفصل سال‌های پیشین نبود، چرا که بسیاری از این شبکه‌ها به دنبال مشکلات اقتصادی موجود تا مرز ورشکسته‌گی پیش رفته بودند. در چنین فضایی بود که ناگهان تبلیغ شبکه‌ای بسیار شیک و پُرطمطراق توجه همه را به خود جلب کرد و شاید بزرگ‌ترین ویژه‌گی آن که در همان لحظه همه را تحت تاثیر قرار می‌داد، حضور شاه‌ماهی موسیقی ایران خانم گوگوش بود، کسی که می‌دانیم چندان میانه‌ای با اصحاب رسانه ندارد و این حضور برای همه بسیار جذاب بود و جالب‌تر، اجرای برنامه‌ای برای شناخت و پرورش استعدادهای جوان در زمینه‌ي خواننده‌گی توسط خود ایشان بود. به هر حال همه برای شروع برنامه‌های این شبکه لحظه‌شماری می‌کردند. لحظه‌ي موعود فرا رسید و باوجود تبلیغات گسترده‌ای که برای این شبکه شده بود، با استقبال خوبی مواجه شد. آب و رنگ زیبای برنامه‌ها برای مخاطب عام مسحورکننده بود، گرچه مخاطب خاص به خوبی می‌دانست که تمام این برنامه‌ها تقلیدی ماهرانه و در پاره‌ای موارد ناشیانه از مابه‌ازای غربی‌شان است و هیچ‌یک محصول ابتکارعمل سازنده‌اش نیست، اما باز هم جای تقدیر داشت و دارد. ا
*
آکادمی موسیقی گوگوش علارغم ضعف‌ها و کاستی‌هایش توانست بیننده‌گان زیادی را به سوی خود جلب کند و در این میان بخش اعظم بیننده‌گان این برنامه، دوستداران گوگوش در سراسر دنیا بودند که این هم نکته‌ی قابل تاملی است که بتوانی ستاره‌ای که حاضر نیست در یک مصاحبه تلویزیونی شرکت کند را به‌عنوان مجری یک برنامه‌ی موفق در شبکه‌ای خارج از ایالات متحده داشته باشی. باری آکادمی به پایان رسید و حالا نوبت جولان برنامه‌های دیگر بود و به لحاظ حرفه‌ای، این برنامه‌ها بایستی در سطحی باشند که خلاء ناشی از نبود آکادمی را پُر کنند. نکته‌ی جالبی که از ابتدا در این شبکه شاهد بودیم عدم پخش موزیک‌ویديو از سایر خواننده‌گان زن مطرح ایرانی بود که ناخودآگاه توی ذوق می‌زد! ا
*
در این اثنا برنامه‌ای به نام
greatest hits
پخش شد که در آن به آثار شاعران و هنرمندان بزرگی هم‌چون زویا زاکاریان، فرید زولاند، اردلان سرفراز و شمار دیگری از این عزیزان می‌پرداخت و ترانه‌هایی که ساخته‌ی آنان بود را به عنوان هیت معرفی می‌کرد و جالب این‌جا بود که جز گوگوش و مرحوم هایده(که دیگر رقیبی محسوب نمی‌شود!) از هیچ خواننده‌ی زن دیگری حرفی در میان نبود و ظاهرن از نظر تهیه‌کننده‌گان این برنامه، هیچ خواننده‌ی زنی شایسته‌گی هیت شدن را نداشته و احتمالن هیچ یک از خواننده‌گان زن، کار درخور توجهی با این شاعران و آهنگ‌سازان نداشته‌اند که این خود نشان از بی‌طرف نبودن این شبکه در قبال سایر خواننده‌گان زن است. چون از جمله خواننده‌گانی که با زویا زاکاریان همکاری داشته‌اند و اتفاقن آهنگ‌های هیت هم داشته‌اند می‌توان "لیلا فروهر"، "شهره" و "شهرزاد سپانلو"را نام برد که به‌طور قطع می‌دانیم کارهای بسیار موفقی با این هنرمندان داشته‌اند که از جمله این کارها می‌توان به" یک بوسه"، " پردیس"، " وقتی به تو می‌رسم" از کارهای لیلا فروهر و ترانه‌های "اعتراض" و "قصه‌ی ما" از شهرزاد سپانلو اشاره کرد که تمام آهنگ‌های فوق جزو بهترین‌ها هستند و خواهند ماند و از جمله آهنگ‌های ساخته‌ی "فرید زولاند" برای "لیلا فروهر" می‌توان به ترانه‌های "خبر تازه" و "حسرت"، "گل‌های لاله عباسی" و "نجوا" اشاره کرد که در این لیست بهترین‌ها حتمن جایگاهی درخور تقدیر خواهند داشت! ا
*
باری! زمانی که این برنامه پخش شد با وجود این‌که معتقد بودیم جای خالی دیگر خواننده‌گان از جمله "لیلا فروهر" در این لیست بدجور توی ذوق می‌زند، اعتراضی نکردیم، چون به این نتیجه رسیده بودیم که تلویزیون "من و تو" یک شبکه‌ی سفارشی است که مهم‌ترین هدفش تبلیغ كردن خانم گوگوش است که فی‌نفسه هیچ ایرادی که ندارد هیچ، بلکه در نوع خود ابزار تبلیغاتی مناسبی برای هر دو سوی جریان یعنی هنرمند و صاحب رسانه است! و ای کاش همه‌ی هنرمندان این فرصت را داشتند تا تریبونی برای تبلیغ هنر و فعالیت‌های خود داشته باشند!!! ظاهرن سکوت ما دال بر بی‌توجهی‌مان و نادیده گرفتن این جریان شد که مدیران این شبکه بر آن شدند تا پا را فراتر گذاشته و به حریم شخصی و حرفه‌ای سایر هنرمندان تجاوز کرده و با استهزا قرار دادن آثار آن‌ها، احساس کردند خیلی حرفه‌ای عمل کرده‌اند و به قول معروف خیلی با نمک‌اند!!! و جالب‌تر این‌جاست که وقتی کار به طنز (البته نه به مفهوم واقعی طنز!!!) و در واقع مسخره بازی رسید، دیواری کوتاه‌تر از دیوار" لیلا فروهر" پیدا نکردند که آن هم دلایل خاص خودش را دارد که موارد قابل ذکر آن عبارتند از: ا
*
يك) می‌دانستند که "لیلا فروهر" شخصیت آرام و قابل قبولی دارد و اهل جنجال خبری نیست و همیشه منطقی و حرفه‌ای عمل می‌کند و مسلمن نسبت به این جریان موضع‌گیری نخواهد کرد! ا
*
دو) می‌دانستد که ایشان طرفداران بی‌شماری دارند که حتا اگر به برنامه‌های این شبکه نگاه نکنند در این مورد کنجکاوی‌شان تحریک شده و عکس‌العمل نشان خواهند داد که مسلمن این توجه ناگهانی به یک برنامه، صرف‌نظر از این‌که در جهت منفی باشد، برای هر برنامه‌سازی جالب خواهد بود و می‌توانند ادعا کنند که بسیار پُربیننده هستند! ا
*
سه) دلیل سوم را هم که به نظرم مهم‌ترین دلیل این کار زشت بوده، به عهده‌ی خواننده‌ی این متن می‌گذارم و می‌دانم که همه به همین دلیل مهم است که دل‌خور شده‌اند. ا
*
البته ما فکر می‌کنیم تا شخصیتی مورد توجه و رقیب قدر محسوب نشود کسی تمایل به زیر پا خالی کردن‌اش ندارد!!! ا
اما در مورد این برنامه‌ی بسیار بسیار سطح پایین (چیپ) صرف‌نظر از مجری آن که دائمن تمایل دارد خیلی بامزه جلوه کند، نکات قابل بحث زیاد است که به موارد اندکی اشاره خواهیم کرد. ا
*
صرف نقد کارهای هنری امری است بسیار پسندیده، آن هم در جوامعی مثل ایران که مردم اصولن انتقاد پذیر نیستند و کار نقد شجاعت و جسارت زیادی می‌خواهد (لطفن جسارت را با وقاحت اشتباه نگیرید!) ولی به لحاظ فنی، هر ننه قمری منتقد نیست! منتقد باید کسی باشد که دانش کافی در مبحث مورد نقد داشته باشد و بی‌طرفانه قضاوت کند که حتا در بهترین حالت هم نقد امری است سلیقه‌ای و نسبی. منتقد باید برای نقدش دلیل ارايه کند و به فرض چون معنای نهفته در ضرب‌المثل "یک بام و دو هوا " را می‌داند، دلیل بر دانش‌اش نیست و سوال من از این خانم این است: "چه‌طور ایشان به منظور ترانه‌سرا از این عبارت پی نبرده‌اند و این‌قدر این عبارت برای‌شان دور از ذهن است؟ " ا
*
جالب‌تر این‌که ایشان در هیچ‌کدام از پنج آهنگ ذکرشده نتوانستند هیچ ایراد فنی به آهنگ‌سازی، تنظیم و نوع اجرای خواننده وارد کنند، چون واقعن ایرادی وجود نداشت و درنهایت به مسخره کردن نوع پوشش آن زمان پرداختند که مطمئنن اگر آلبوم خانواده‌گی‌شان را ورق بزنند حتمن خودشان یا اعضای خانواده‌شان یکی از این لباس‌ها بر تن‌شان بوده و در آن برهه از زمان هم کلی به این لباس افتخار می‌کردند! این ویژه‌گی مد است که با گذشت زمان تغییر می‌کند. ایشان روی آهنگی دست گذاشتند که بدون شک بهترین کار این هنرمند بوده، هست و خواهد ماند. آهنگ "ای دل" با شعر و آهنگ بی‌نظیر"مهداد" جزو بهترین آهنگ‌های شش‌وهشت ایرانی از بيست سال پیش تا به امروز است. آهنگی که بعد از سال‌ها دوری از فضای هنری، لیلا فروهر را به اوج معروفیت و محبوبیت کشاند. آهنگی که نسلی با آن عاشق شدند، ازدواج کردند، شادی و پای‌کوبی کردند. آهنگی که نسلی مثل گروه شمیم با آن متولد شدند و مهم‌تر این‌که گذر زمان هیچ‌وقت رنگ کهنه‌گی بر این آهنگ نیفکند و هم‌چنان تازه و پُرطراوت است حتا برای نسل جدید که با موسیقی رپ بیش‌تر ارتباط برقرار می‌کنند. مجری این برنامه صرفن به یک هنرمند توهین نکرد، بلکه به نسلی توهین کرد که با این آهنگ خاطره دارند و زنده‌گی کرده‌اند. ا
*
تمام حرف ما این است: اگر قرار است جریانی را نقد کنیم آیا بهتر نیست از خودمان شروع کنیم؟ چه‌قدر زیباتر و حرفه‌ای‌تر می‌شد اگر این شبکه که خود را مدافع سرسخت خانم گوگوش می‌داند، ابتدا از ایشان شروع می‌کرد! مگر این‌که معتقد باشد کلیه‌ی آهنگ‌های ایشان خالی از اشکال است که مسلمن هیچ عقل سلیمی این را نمی‌پذیرد. از جمله کارهای ضعیف ایشان می‌توان به آهنگ‌های "حمومک مورچه داره"، "سفیدسفيد صد تومن"، ا
I believe
ا(که در ایران به وابلی معروف شد!!!)،"آقا خوبه" وحتا آلبوم عجیب!!"زرتشت" اشاره کرد که مطمئنن ایشان هم مثل هرهنرمند دیگری در شرایطی خاص مجبور به اجرای این آثار شده‌اند و مسلمن قلبن راضی به اجرای چنین ترانه‌هایی نبوده ونیستند. ا
*
نکته‌ی قابل ذکر دیگر این است که هنرمندان ما در فضایی مشغول به فعالیت هستند که نه تنها ناخواسته از شهر و دیارشان دور افتاده‌اند، بلکه هیچ‌گونه حامی و پشتوانه‌ای ندارند و متاسفانه هیچ سندیکا و سازمانی برای حمایت از حقوق آنان وجود ندارد. در چنین شرایطی شایسته نیست که اگر قدمی برای تشویق و پیشرفت‌شان برنمی‌داریم، سنگ هم جلوی پای‌شان بیندازیم و آن‌ها را مورد تمسخر قرار دهیم. ا
*
دوستان خوب‌ام در شبکه‌ی "من و تو تی‌وی" این مقاله را دال بر بی‌جنبه‌گی و بی‌ظرفیتی ما در قبال نقد نکنید چون کار شما اصلن نقد نبود و بدتر از آن حتا طنز هم نبود بلکه هزل بود و این نشان از غیرحرفه‌ای بودن شما داشت و شاید اگر این کارناوال را با خود خانم گوگوش شروع می‌کردید هرگز این اعتراض‌ها صورت نمی‌گرفت و حالا برای جبران ما‌وقع، اگر هفته‌ی بعد برنامه را به ایشان اختصاص دادید ما مطمئن خواهیم شد که هیچ قصد و غرضی در کار نبوده و شما تلویزیونی هستید که برای نظر مخاطبان‌تان احترام قايل‌اید و مطمئن باشید گروه بزرگ شمیم از این حرکت شما دفاع کرده و همواره پشتیبان‌تان در عرصه‌ی رسانه خواهد بود، اگر نه! خب متاسفانه بخش بزرگی از بیننده‌گان‌تان را در سراسر دنیا از دست خواهید داد که این امر در درازمدت به نفع شما نخواهد بود. در پایان با جمله‌ای ورد زبان شاه‌ماهی موسیقی ایران در آکادمی موسیقی، شما را به خدا می‌سپارم: " بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم!" ا
*
*
چهارم دی‌ماه 1389 خورشيدی
*

Monday, December 20, 2010

شبكه‌های فارسی‌زبان

نتيجه‌ی نوآوري و تقليد در رسانه‌ها
*
داشتم باسرعت از كنار شبكه‌های تلويزيونی می‌گذشتم كه رسيدم به شبكه‌ی«من و تو» و ترمز كردم!! با خودم گفتم اين شبكه چه پُرجنجال و چه پُرمدعا آمد و چه زود كشتی‌اش به گِل نشست!! پيش از هر چيزی، هزينه‌ی هنگفت‌اش را به رُخ كشيد و تلاش كرد با تبليغات آن‌چنانی و اين‌چنينی‌ی برنامه‌ی آكادمی موسيقی، براي خود مخاطب جمع كند، اگرچه برنامه‌ی آكادمی موسيقی يك تقليد آبكی از همتايان غيرايرانی‌اش بود، اما تاحدود زيادی مخاطب جمع كرد، ولي زمان‌ جمع‌شدن مخاطب بسيار محدود بود و مخاطبان گرامي خيلي زود پراكنده شدند و به‌نظر مي‌رسد كه علي مانده و حوض‌اش ...ا
**
و بعد به اين فكر كردم كه شبكه‌ای مثل فارسی وان، چه بی‌صدا و چه بی‌مدعا آمد و به‌قولي تركاند و نام‌اش اين‌همه بر سر زبان‌ها افتاد. كاري ندارم كه اين شبكه چه پخش می‌كند، كُره‌اي يا كلمبيايی يا امريكايی يا مكزيكی، بد يا خوب يا متوسط، اما آن‌چه بايد مورد توجه قرار بگيرد بهره‌گيري اين شبكه از هوش و خلاقيت است و اين تنها كاري بود كه فارسي‌وان انجام داد و توانست بدون كمك گرفتن از چهره‌هاي هنري مشهور، بدون يك كلمه حرف، بدون حتا يك مجري، سيل مخاطبان را به دور خود جمع كند. تاثيرگذاری خلاقيت و نوآوری اين شبكه به حدی بود كه شبكه‌هايی مثل پی‌ام‌سی، جم و تی‌وی پرشيا نيز تصميم گرفتند سريال‌های خارجی دوبله‌شده پخش كنند، اما فعلن هيچ‌كدام‌شان از نظر جذب مخاطب، انگشت كوچيكه‌ی فارسی‌وان هم نيستند.ا
*
همين شبكه‌ی«من و تو» نيز تبليغات زيادی براي پخش سريال‌های دوبله‌شده به‌راه انداخت و جالب اين‌كه شبكه‌ی فارسی‌وان را مورد تمسخر قرار می‌داد كه سريال‌های كُره‌ای و كلمبيايی پخش می‌كند!!! غافل از اين‌كه تمسخر كردن، راه چاره‌ی كنار زدن رقيب نيست، آن هم رقيب چاق و چله‌ای مثل فارسی‌وان...ا
*
برای پيشی گرفتن از رقبا، بايد مبتكر بود، بايد زايش ذهنی داشت، بايد جامعه را شناخت، بايد طرحی نو درانداخت كه متاسفانه بيش‌تر شبكه‌های تلويزيونی فارسی‌زبان هيچ‌يك از اين ويژه‌گی‌ها را ندارند، ازجمله شبكه‌ی پُِرمدعای«من و تو» كه در ابتدا با ظاهری متفاوت ظهور كرد آن‌چنان كه عرش خدا تَرَك برداشت و بعد نشان داد كه به‌جز تقليد از شبكه‌های غيرايرانی و ساختن برنامه‌هايی مشابه‌ برنامه‌‌های تلويزيونی غيرايرانی و البته از نوع آبكی، چيزی در چنته ندارد. گويا در فرهنگ رسانه‌ای ما، تقليد را خلاقيت معنا كرده‌اند!!ا
*
فارسی‌وان اگر در كارش موفق شده است به‌دليل خلاقيت‌اش است. گفتم كاری ندارم كه چه پخش می‌كند، عده‌‌ي زيادي از هر گروه سني برنامه‌هايش را دوست می‌دارند و تماشايش می‌كنند و عده‌ای هم دوست‌اش نمی‌دارند اما باز به تماشايش می‌نشينند. صبح‌ها انتقاد می‌كنند و مدعي می‌شوند كه شبكه‌‌ی خوبی نيست، اما شب‌ها رهايش نمی‌كنند... عده‌ای هم به توهّم افتاده‌اند كه اگر بگويند فارسی‌وان شبكه‌ی خوبي نيست، روشن‌فكر و بسيار متجدد جلوه خواهند كرد، اما گويا روشن‌فكرنماها بيش از همه به اين شبكه دل بسته‌اند!!ا
*
می‌گويند كه سريال‌هايش چنين است و چنان است، با فرهنگ بسته‌ی بی‌بديل ما در تضاد است، خانم‌ها لباس‌های لختی می‌پوشند، به همسران‌شان خيانت می‌كنند، بازار دوست‌دختر دوست‌پسر داغ وعادی است، باكره‌گی دختر را بی‌اهميت جلوه می‌دهد، خانم‌ها را پُررو می‌كند، باعث افزايش آمار طلاق شده است... تهاجم فرهنگی... جنگ نرم... لكه‌دار كردن فرهنگ ايراني و سنتي و مذهبي و... اين‌همه و اين‌همه می‌گويند، اما باز هم سريال‌ها را دنبال می‌كنند!!ا
*
اين درحالی‌ست كه فارسی‌وان حتا يك صحنه‌ی بوسه‌ی عاشقانه‌ی معمولی را هم پخش نمی‌كند، چه رسد به صحنه‌های جذاب‌تر!! ... ابتدا من با خود می‌گفتم كه چرا سانسور؟ چرا اين صحنه‌ها را كه همه صحنه‌هايی طبيعی هستند كه در زنده‌گی روزمره و شب‌مره اتفاق می‌افتند را سانسور می‌كند؟... الان اما به اين نتيجه رسيدم كه حق با فارسی‌وان است، الان كه بازتاب‌ها را می‌‌بينم مي‌گويم كه حق با فارسي‌وان است و بايد سانسور كند، جامعه‌ی ما در حال حاضر به‌هيچ عنوان نمی‌تواند چنين صحنه‌هايی را هضم كند، فكر می‌كنم هزار سال ديگرهم اين سوءهاضمه پايدار بماند. اما حيرت‌انگيز است كه همين جامعه‌ي نجابت‌پسند!! چه‌گونه فساد رايج در خيابان‌ها و خلوت‌گاه‌ها را تحمل می‌كند و بازتابي نشان نمي‌دهد؟ فسادي كه هزار برابر آسيب‌رسان‌تر از صحنه‌های سانسورشده‌ی فارسی‌وان است!!ا
*
اين موضوع بحث و بررسي زيادی را می‌طلبد چه از نظر جامعه‌شناختی، چه روان‌شناختی و چه تاريخ فرهنگی و اجتماعی اين سرزمين، كه در اين مطلب كوتاه نمی‌گنجد و بعدها به آن خواهيم پرداخت. در اين‌جا فقط می‌خواستم ويژه‌گی نوآوری را تاكيد كنم، نوآوری در هر كاري و به‌ويژه در كار رسانه‌ای.ا
*
اين ويژه‌گي نوآوری فارسی‌وان است كه هم حامي دارد و هم منتقد و هم ناسزاگو، اما حتا ناسزاگوها نيز به تماشايش مي‌نشينند وهمين ويژه‌گي‌ست كه باعث شده ساير شبكه‌هاي ايراني، حتا يك‌سوم تعداد مخاطبان فارسی‌وان را هم نداشته باشند. ا
*
و سرانجام اين‌كه، واي كه چه حالي دارد اين تهاجم فرهنگي. تا باشد از اين تهاجمات فرهنگي! و البته بيش‌تر، اين آقايان گرامي هستند كه از تهاجم فرهنگي فارسی‌وان ابراز انزجار می‌كنند!! دليل‌اش چيست؟ آيا می‌دانيد؟؟
ا
*
*
*
سي‌ام آذرماه 1389 خورشيدي
*
*

Tuesday, December 7, 2010

آلبوم طعم رويا

تا تو با لب‌خنده‌ای دنيا رُ دنيا می‌كنی
*
زنده‌گي رُ پايتخت عشق و رويا می‌كنی
*
تو خودِ معجزه‌ای كه با صداكردن من
*
پنجره‌هامو به فستيوال گل وامی‌كنی
*
*
آلبوم«طعم رويا» با صداي«مهرداد آسمانی»ا
*
*
كار مشترك و بسيار زيبايی از: ا
*
ايرج جنتی‌عطايی - مهرداد آسمانی
*
*
پخش: شركت ترانه
*
به‌زودی
*
*
*
شانزدهم آذرماه 1389 خورشيدي
*
*