واکنش«گوگوش» به ترانهی«ترانههامو پس بده» ا
دوباره باز دوباره یک گفتوگوی تکراری دیگر با خانم گوگوش در یکی از مجلههای ایرانی چاپ لسانجلس ... دوباره باز دوباره یک دروغ جالبانگیز در میانهی این گفتوگو، اینبار بهدلیل فشار وارده از ترانهی«ترانههامو پس بده!». ا
پرسشها و پاسخها آنچنان تکرار مکررات است که من مجبورم صدباره بپرسم وقتی حرف تازهای برای گفتن وجود ندارد، چه نیازی به گفتوگوی تازه است؟ یعنی برای گفتن یک دروغ جانانه و تسویه حساب شخصی، باید حتمن گفتوگویی تازه به بهانهی کنسرت بهراه انداخت؟
محتوای این گفتوگو را همان پرسشهای همیشهگی کاپی کردن و دانلود آلبومهای موسیقی، دشوار بودن تهیهی آلبوم به دلیل کاپیها و دانلودها، کشف استعدادهای جوان، تلنبار شدن استعدادهای جوان در ایران و عدم دسترسی به آنها، همکاری با ترانهسرایان پیشکسوت و تکراریتر از همه داستان هزارسالهی خانهی هنرمندان تشکیل میداد و صدالبته یک دروغپردازی بزرگوارانه نیز در میانهی این گفتوگو، بهمانند نگینی مصنوعی و پُردرخشش جلب توجه میکرد. این دروغ درواقع هدف اصلی گفتوگو بود.ا
محتوای این گفتوگو را همان پرسشهای همیشهگی کاپی کردن و دانلود آلبومهای موسیقی، دشوار بودن تهیهی آلبوم به دلیل کاپیها و دانلودها، کشف استعدادهای جوان، تلنبار شدن استعدادهای جوان در ایران و عدم دسترسی به آنها، همکاری با ترانهسرایان پیشکسوت و تکراریتر از همه داستان هزارسالهی خانهی هنرمندان تشکیل میداد و صدالبته یک دروغپردازی بزرگوارانه نیز در میانهی این گفتوگو، بهمانند نگینی مصنوعی و پُردرخشش جلب توجه میکرد. این دروغ درواقع هدف اصلی گفتوگو بود.ا
خبرنگار پرسید: با ایرج جنتیعطایی چه همکاریهایی داشتید؟
خانم گوگوش درحالیکه از هول هلیم در دیگ افتاده بود و میخواست هرچه سریعتر دروغ نازنیناش را تحویل بدهد، بدون اینکه به پرسش خبرنگار توجه کند، همینکه نام ایرج جنتیعطایی را شنید، چنین پاسخ داد:ا
«ا«با ایرج جنتیعطایی صحبت میکنم. او اصرار دارد آثارش را در یک آلبوم مستقل جای دهد. ولی من با توجه به تجربیات سالهای اخیر متوجه شدم که تنوع در آثار آلبوم را مردم بیشتر میپسندند. ضمن اینکه در این شرایط، تهیهی یک آلبوم کامل تاحدی مشکل است اما امیدوارم که با ایرج عزیز در آلبومهای آیندهام همکاری داشته باشم.»ا
خانم گوگوش درحالیکه از هول هلیم در دیگ افتاده بود و میخواست هرچه سریعتر دروغ نازنیناش را تحویل بدهد، بدون اینکه به پرسش خبرنگار توجه کند، همینکه نام ایرج جنتیعطایی را شنید، چنین پاسخ داد:ا
«ا«با ایرج جنتیعطایی صحبت میکنم. او اصرار دارد آثارش را در یک آلبوم مستقل جای دهد. ولی من با توجه به تجربیات سالهای اخیر متوجه شدم که تنوع در آثار آلبوم را مردم بیشتر میپسندند. ضمن اینکه در این شرایط، تهیهی یک آلبوم کامل تاحدی مشکل است اما امیدوارم که با ایرج عزیز در آلبومهای آیندهام همکاری داشته باشم.»ا
آه! چه بااحساس!!!! ایجان!! خدا آرزومندان را به آرزویشان برساند که مجبور نشوند آرزوی دیرینهشان را در قالب«اصرار دیگری برای تهیهی یک آلبوم مستقل» بیان کنند!!! من بهواقع نمیدانستم خانم گوگوش تا این اندازه آرزوی همکاری با ایرج جنتیعطایی را دارد.ا
تا آنجایی که همه میدانند آقای جنتیعطایی بود که از همکاری کردن با خانم گوگوش امتناع کرد. آقای جنتیعطایی، در گفتوگو با هوشنگ توزیع در تلویزیون پارس، بسیار شفاف و بدون تعارف گفت: «من با خانم گوگوش مشکل سیاسی دارم و هروقت مشکلات ایشان برطرف شود همکاری خواهم کرد»... مثل روز روشن است که مشکلات خانم گوگوش برطرف نشده و ایشان همچنان در هالهای از ابهامات و غیرابهامات سیاسی بهسر میبرند، بنابراین آقای جنتیعطایی که سالهاست بر سر این حرفشان ایستادهاند، چرا باید یواشکی به گوگوش اصرار کند که تو را بهخدا بیا با من یک آلبوم مستقل داشته باش؟؟ اصلن آقای جنتیعطایی چه وقت به آوازخوانان اصرار کردهاند که شما را بهخدا بیایید باهم همکاری کنیم؟
آقای جنتیعطایی در مقابل دوربین موضع خود را در برابر همکاری با خانم گوگوش اعلام کرد، همه هم دیدند و شنیدند. فیلم آن گفتوگو هماینک نیز موجود است. با این وصف، خانم گوگوش چهگونه میتواند حرف خود را مبنی بر اصرار آقای جنتیعطایی برای همکاری با ایشان ثابت کند؟ شاعر کجا چنین حرفی را گفته است؟
آقای جنتیعطایی در مقابل دوربین موضع خود را در برابر همکاری با خانم گوگوش اعلام کرد، همه هم دیدند و شنیدند. فیلم آن گفتوگو هماینک نیز موجود است. با این وصف، خانم گوگوش چهگونه میتواند حرف خود را مبنی بر اصرار آقای جنتیعطایی برای همکاری با ایشان ثابت کند؟ شاعر کجا چنین حرفی را گفته است؟
جالب اینجاست که ایشان گفتهاند: ولی من با توجه به تجربیات سالهای اخیر متوجه شدم که تنوع در آثار آلبوم را مردم بیشتر میپسندند.ا
باید گفت که تجربیات خانم گوگوش منحصر به سالهای اخیر نبوده است، این درست که ترانهی «ترانههامو پس بده!» حال ایشان را دگرگون کرده، اما این دلیل نمیشود که چشم بر روی تجربیات پنجاه سالهی خود ببندد و تجربیات پنجاه سال پیشاش را باعنوان«تجربیات سالهای اخیر» ذکر کند. خانم گوگوش در همهی سالهای فعالیت هنریاش چنین تجربهای داشته است. ایشان سالهای پیدرپی فقط با«اردلان سرفراز و شماعیزاده» کار کرده بود که اگر ترانهها را روی هم بگذاریم به جای یک آلبوم مستقل، چند آلبوم مستقل میشود. در زمانی دیگر چند سال با«ایرج جنتیعطایی و واروژان» پشتهم چنین تجربهای را داشته است و بعد از آن هم«زلاند و سرفراز». پس«تجربهی چند سال اخیر» دلیل خوب و موجهی برای نپذیرفتن اصرار!!! آقای جنتیعطایی برای یک آلبوم مستقل نیست، اگر بنابر تجربه بود باید میگفت تجربهی پنجاه سال اخیر! و جالب اینکه ایشان چه زود و سریع از تجربههای خود پند میگیرد!!! پنجاه سال طول کشید!!!ا
باید گفت که تجربیات خانم گوگوش منحصر به سالهای اخیر نبوده است، این درست که ترانهی «ترانههامو پس بده!» حال ایشان را دگرگون کرده، اما این دلیل نمیشود که چشم بر روی تجربیات پنجاه سالهی خود ببندد و تجربیات پنجاه سال پیشاش را باعنوان«تجربیات سالهای اخیر» ذکر کند. خانم گوگوش در همهی سالهای فعالیت هنریاش چنین تجربهای داشته است. ایشان سالهای پیدرپی فقط با«اردلان سرفراز و شماعیزاده» کار کرده بود که اگر ترانهها را روی هم بگذاریم به جای یک آلبوم مستقل، چند آلبوم مستقل میشود. در زمانی دیگر چند سال با«ایرج جنتیعطایی و واروژان» پشتهم چنین تجربهای را داشته است و بعد از آن هم«زلاند و سرفراز». پس«تجربهی چند سال اخیر» دلیل خوب و موجهی برای نپذیرفتن اصرار!!! آقای جنتیعطایی برای یک آلبوم مستقل نیست، اگر بنابر تجربه بود باید میگفت تجربهی پنجاه سال اخیر! و جالب اینکه ایشان چه زود و سریع از تجربههای خود پند میگیرد!!! پنجاه سال طول کشید!!!ا
در آن دوران ترانهها بر روی صفحههای موسیقی منتشر میشد که فقط حاوی دو ترانه بود، و بعد هم نوار کاست به بازار آمد. خانم گوگوش همین صفحههای دو ترانهای را چندین سال پیدرپی فقط با همکاری اردلان سرفراز و حسن شماعیزاده منتشر کرد. اسامی ترانهها را ببینید:ا
من و گنجشکای خونه»، «من و تو»، «جاده»، «مرداب»، «کویر»، «کوه»، «دوپنجره»، «اون منم»، ا«کولی»، «دوراهی»، «بخون تا بخونم»، «کیه کیه» و...ا
جالب اینکه پس از انتشار این ترانههای موفق، بین او و اردلان سرفراز و حسن شماعیزاده اختلاف افتاد و کار به دعوا و قهر کشید.ا
من و گنجشکای خونه»، «من و تو»، «جاده»، «مرداب»، «کویر»، «کوه»، «دوپنجره»، «اون منم»، ا«کولی»، «دوراهی»، «بخون تا بخونم»، «کیه کیه» و...ا
جالب اینکه پس از انتشار این ترانههای موفق، بین او و اردلان سرفراز و حسن شماعیزاده اختلاف افتاد و کار به دعوا و قهر کشید.ا
به آثار مشترک گوگوش و ایرج جنتیعطایی و واروژان توجه کنید: «پُل»، «ماهپیشونی»، «خوابم یا بیدارم»، ا«باور کن»، «همسفر»، «دریایی»، «شب شیشهای».ا
با توجه به این نکته که این همکاری چند سال پشتهم ادامه پیدا کرد، آیا تعداد ترانههای مشترک و بیتنوع!! به اندازهی یک آلبوم مستقل نیست؟ ... بهجز این باید به ترانههای مشترک گوگوش با «ایرججنتیعطایی و بابک بیات» و «ایرج جنتیعطایی و پرویز مقصدی» هم اشاره کرد. ببینید چندین سال پیاپی چند ترانه با ایرج جنتیعطایی کار کرده بود؟!؟
و ببینید در یک مدت کوتاه چند ترانه با فرید زلاند و اردلان سرفراز همکاری داشته: «مرهم»، «پرسش»، «دریغ»، «شکایت»، «گمشده» ... حیف که انقلاب اسلامی بهوقوع پیوست و «آقا خوبه، آقا جونه» تشریف آورد، وگرنه همکاری با«زلاند و سرفراز» طبق روال پیشین، همچنان ادامه مییافت.ا
حال ترانههای مشترک گوگوش با مهرداد آسمانی و شهیار قنبری را ببینید:ا
«ا«چلهنشین»، «دلکوک»، «نجاتام بده!»، «اتاق من»، «عشق یعنی همه چیز»، «آی مردم مُردم»، «آخرین خبر»، «شب سپید»، «غزل شیشهای»، «خوبِ خوب»، «سنگر بیسنگ»، «شک میکنم»، «آفتابی».ا
با توجه به این نکته که این همکاری چند سال پشتهم ادامه پیدا کرد، آیا تعداد ترانههای مشترک و بیتنوع!! به اندازهی یک آلبوم مستقل نیست؟ ... بهجز این باید به ترانههای مشترک گوگوش با «ایرججنتیعطایی و بابک بیات» و «ایرج جنتیعطایی و پرویز مقصدی» هم اشاره کرد. ببینید چندین سال پیاپی چند ترانه با ایرج جنتیعطایی کار کرده بود؟!؟
و ببینید در یک مدت کوتاه چند ترانه با فرید زلاند و اردلان سرفراز همکاری داشته: «مرهم»، «پرسش»، «دریغ»، «شکایت»، «گمشده» ... حیف که انقلاب اسلامی بهوقوع پیوست و «آقا خوبه، آقا جونه» تشریف آورد، وگرنه همکاری با«زلاند و سرفراز» طبق روال پیشین، همچنان ادامه مییافت.ا
حال ترانههای مشترک گوگوش با مهرداد آسمانی و شهیار قنبری را ببینید:ا
«ا«چلهنشین»، «دلکوک»، «نجاتام بده!»، «اتاق من»، «عشق یعنی همه چیز»، «آی مردم مُردم»، «آخرین خبر»، «شب سپید»، «غزل شیشهای»، «خوبِ خوب»، «سنگر بیسنگ»، «شک میکنم»، «آفتابی».ا
بنابراین تجربیات خانم گوگوش مربوط به چند سال اخیر نبوده است. ایشان در زمینهی همکاری مستمر با همکاراناش تجربیات چهلساله دارد. یعنی همان روشی که در همهی سالهای فعالیت هنریاش دنبال کرده بود را در چند سال اخیر هم دنبال کرد... اما گویا فضای ترانهی«ترانههامو پس بده!» به ایشان اجازه نمیدهد که تجربیات چهل سال پیشاش را ببیند، آنچنان که همهی تجربیاتاش را در چند سال اخیر خلاصه کرده است!!ا
حالا خانم گوگوش! لطفن شهامت داشته باشید و پاسخ بدهید که کدامیک از این آثار، شما را به این نتیجه رسانده که باید در یک آلبوم با پنجاه نفر کار کنید؟
حالا خانم گوگوش! لطفن شهامت داشته باشید و پاسخ بدهید که کدامیک از این آثار، شما را به این نتیجه رسانده که باید در یک آلبوم با پنجاه نفر کار کنید؟
به جز این فقط با یک مقایسهی ساده، خیلی راحت میتوان تفاوت آثاری که نام بُردم را با آثار آلبوم«حجم سبز» بهوضوح دریافت. سطح و کیفیت ترانههای نامبُرده آنچنان با آلبوم حجم سبز تفاوت اساسی دارند که بهتر است بگوییم اصلن قابل مقایسه نیستند. همهی آنانی که ترانه را میشناسند و با ترانه زندهگی میکنند، همین نظر را دارند. حجم سبز آلبومی بسیار ضعیف است، حال اگر دو نفر در این آلبوم همکاری میداشتند یا سی نفر و یا پنجاه نفر فرقی نداشت. به روشنی میبینیم که آلبوم«حجم سبز» با تعداد نفرات بیشتر، بسیار ضعیف و سطحی کار شده و حرفی برای گفتن ندارد.ا
نکتهی دیگر اینکه، هنرمندی که به همین راحتی ترانههای برنامهی کودک«رها اعتمادی» را به هر دلیلی که خودش میداند اجرا میکند، چهگونه ممکن است ترانههای ایرج جنتیعطایی را نپذیرد؟ آیا رها اعتمادی تازهکار و نابلد، با ایرج جنتیعطایی که سابقهی چندین و چند ساله در ارایهی بهترین ترانههای ماندگار را دارد، اصلن باهم قابل مقایسهاند؟ مطمئن باشید اگر خانم گوگوش نه به شکل مستقیم که حتا اگر باواسطه هم اشارهای برای اجرای ترانههای آقای جنتیعطایی دریافت میکرد، ترانهها را میقاپید.ا
با همهی این اوصاف، اگر چنانچه آقای جنتیعطایی، رسمن و بهطور واضح اعلام کند که برای تهیهی یک آلبوم مشترک با گوگوش، به ایشان اصرار کرده است و ایشان نپذیرفته، من حرف آقای جنتیعطایی را میپذیرم.ا
داستانهای ما، بهواقع داستانهای عجیب و غریبی است. داستان این است که خانم گوگوش به دلیل فشار وارده از شنیدن ترانهی «ترانههامو پس بده!» چنین واکنش کودکانهای را در این گفتوگو از خود به نمایش گذاشته است. حال حساب کنید که داستانهای ما تا به کجا عجیب و غریب است و نیز بررسی کنید که فشار وارده بر خانم گوگوش از شنیدن این ترانه تا چه حد بوده است!!!ا
با همهی این اوصاف، اگر چنانچه آقای جنتیعطایی، رسمن و بهطور واضح اعلام کند که برای تهیهی یک آلبوم مشترک با گوگوش، به ایشان اصرار کرده است و ایشان نپذیرفته، من حرف آقای جنتیعطایی را میپذیرم.ا
داستانهای ما، بهواقع داستانهای عجیب و غریبی است. داستان این است که خانم گوگوش به دلیل فشار وارده از شنیدن ترانهی «ترانههامو پس بده!» چنین واکنش کودکانهای را در این گفتوگو از خود به نمایش گذاشته است. حال حساب کنید که داستانهای ما تا به کجا عجیب و غریب است و نیز بررسی کنید که فشار وارده بر خانم گوگوش از شنیدن این ترانه تا چه حد بوده است!!!ا
چرا ترانهام به تو بال و پر، به من قفس بده؟
برهنه کن صداتُ و ترانههامو پس بده!ا
برهنه کن صداتُ و ترانههامو پس بده!ا
این خاصیت فرهنگ نابههنجار و تربیت اجتماعی سراسر غلط هنرمند است که درظاهر سکوت بزرگوارانه اختیار میکند، اما تسویه حساب شخصی خود را در جایی دیگر و با موضوعی بیربط و دروغین عنوان میدارد. کاش سوپراستار ما ذرهای شهامت داشت و آنچه در دل مخفی کرده بود را بدون یاری گرفتن از دروغ بیان میکرد. اما گفتم که تربیت اجتماعی غلط ، سوپراستار را وامیدارد که عقدهی درونی خود را به یاری دروغ بگشاید و سپس پیش خود ذوقزده شود که دیدی چی گفتم، حالشونو جا آوردم!! ... حالشان را جا نیاوردی خانم گوگوش! مردم را به خنده آوردی!ا
ا«سوزان جیفرز» میگوید که«مویه نکن! خشمگین نشو! ادراک کن! ادراک کن!»ا
ا«سوزان جیفرز» میگوید که«مویه نکن! خشمگین نشو! ادراک کن! ادراک کن!»ا
خانم گوگوش! حال شما هم ادراک کن! به جای دروغپردازی و عقدهگشایی، ادراک کن جانا! ادراک کن! اگر که میتوانی!ا
منبع: مجلهی اپیزود - شمارهی صدوچهار
هفتم تیرماه 1390 خورشیدی