لطفن توجه کنید
*
پوزش خواستن گوگوش از علیرضا امیرقاسمی و کمک هزاردلاری ایشان به تپش، باعث اعتراض تعدادی از هواداران ایشان هم شده وباعث بهوجودآمدن اختلافنظر بین علما!! گشته است.ا
*
خانم گوگوش معمولن وقتی میخواهد پاسخی بدهد که صدای مخالفاناش را اگرچه که هوادارش باشند خفه کند، با اسم خودش پاسخ نمیدهد. تا به الان که چنین بوده که پاسخهای ایشان با نام سولماز نوشته میشود. من نمیگویم سولماز خود گوگوش است، نه، ولی آنچه که سولماز در کامنتاش مینویسد، خواستهی گوگوش است.ا
*
این سولماز هم همیشه کامنت نمیگذارد، فقط مواقعی که بین علما!! اختلاف میافتد یا لازم است که موضوعی مطرح شود، چادرش را به کمرش میبندد و نفسکش میطلبد.ا
*
محمولهی هزاردلاری گوگوش نیز باعث ایجاد فضایی شده که سولمازکماندو را دوباره چادربهکمر کرده است. سولمازکماندو طی کامنتی نفسکِشطلب، جانبرکفانه حق مخالفان همکاری گوگوش با تپش را کف دستشان گذاشته است، تا این هوادارن بختبرگشته، پس از این بیشتر مراقب رفتار خود باشند و حرف زیادی نزنند و هرچه خانم رییس میگوید، آنان بگویند: چشم! اطاعت میشود!!ا
*
سولمازکماندو اگر فقط در مورد هواداران مخالف حرف بزند، ملالی نیست، حرف خودشان است و به کسی ربطی ندارد، اما وقتی در میان حرفهایش، نام این و آن را به میان میآورد، اگرچه که به دلیل ترس و وحشت، فقط اشاره به این نامها میکند، باید گفت که این دیگر غلط زیادی است.ا
*
بخشهایی از کامنت سولماز که در واقع همان حرفهای گوگوش است را با هم مرور میکنیم و صدالبته با پاسخهای منطقی، دریوریهای ایشان را آذین میبندیم. اگر او اصرار دارد که محتویات کامنتاش، حرفهای خودش است و نه نظرات گوگوش، پس همهی پاسخها تقدیم به سولمازکماندو:ا
*
من صحبتی دارم با همه دوستانی ( دوستان یعنی طرفداران خانم گوگوش، نه دشمنانشان) که این روزها حیرانند که چرا خانم گوگوش به طپش کمک کردند! اصلا نمی فهمم که چرا ما ملت ایران عادت کرده ایم که همیشه یکطرفه به قاضی میرویم و در جایگاه هیئت منصفه می نشینیم و از آدم و عالم توضیح می خواهیم؟ امیدوارم که خانم گوگوش عمر 120 ساله داشته باشند ، اما ضرب المثلی است که می گوید” فقط آدم مرده حرفش عوض نمی شود!”ا
*
خُب، تا اینجا که فقط توجیه کردنهای بیسروته یا به عبارتی فقط دریوری است. اما ادامهاش:ا
*
چرا انتظار دارید که جایگاه هیچ چیز و هیچ کس در زندگی خانم گوگوش عوض نشده باشد؟
*
پاسخ: جایگاه قابلیت تعویض دارد اما نه زمانی که با اشک و آه و گریه و زاری و فغان در مقابل مردم، طرف مربوطه را بشوری و آویزاناش کنی و حتا پدرش را هم از گور بیرون بکشی. جایگاه افراد زمانی قابلیت عوض شدن دارد که همهی بحث و جدلها پشتپرده باشد و نه در مقابل دوربین تلویزیون و در برابر چشمان مردم و با به بازی گرفتن احساسات مردم.ا
*
کدام یک از شما از نزدیک با خانم گوگوش صحبت کرده اید؟ کدام یک از شما در زندگی خصوصی ایشان بوده اید؟ کدام یک از شما می دانید که در این 5-6 سال چه اتفاقاتی از لحاظ ارتباط اجتماعی ومسائل حقوقی وحقیقی بین خانم گوگوش و شبکه طپش رخ داده است؟
*
پاسخ: تو چی سولماز کماندو؟ تو میدانی؟ وقتی آنان که نمیدانند، حق اعتراض کردن ندارند، توهم اگر مدعی هستی که از پشتپرده خبر نداری، تو هم حق دفاع کردن نداری. اصولن آنان که از وقایع پشت پرده بیاطلاع هستند، چه اعتراضشان و چه دفاعشان بی پایه و اساس است.ا
*
من اگر مطلبی مینویسم به این دلیل است که از همهی وقایع مطلع هستم و حدود یکسال و نیم است که من از همکاری گوگوش و تپش نوشتهام. من یکسال پیش گفتم که آقای امیرقاسمی در این ماجرا بیگناه بود و گوگوش با تظاهر کردن و گریه گرفتن از مردم، حرف خود را به کرسی نشاند، اما در مقابل قانون نتوانست کاری بکند و در دادگاه محکوم شد و جریمهی سنگین ایشان را نیز آقای آلبرت پرداخت کرد. من این مسایل را یک سال پیش گفتم و در دلکده نیز موجود است.ا
*
بنابراین من اگر حرفی میزنم از وقایع آگاه هستم و هر آنچه در دلکده نوشتم واقعیت پیدا کرد، ولی توچی؟ تو بر اساس کدام سند و مدرک دفاع میکنی و معترضان را به سکوت وامیداری؟؟
*
چرا توقع دارید خانم گوگوش باید بیایند و بنشینند و سیر تا پیاز ماوقع را برای شما تعریف کنند؟
*
وقتی گوگوش در مقابل دوربین دوازده تلویزیون و در مقابل چشمان مردم از سیر تا پیاز دعوایاش با امیرقاسمی را تعریف میکند و از مردم گریه میگیرد و با احساسات پاک هموطناناش بازی میکند، الان باید حتمن توقع داشت که بیاید سیر تا پیاز این ماجرا را هم تعریف کند. چرا حیرت میکنید؟ آیا توقع بیجایی است؟؟ اگر دعوایشان را با مردم قسمت نمیکردند نیازی به سیر و پیاز نبود، ولی حال که تلخی دعوا و مرافعهشان را به مردم هم چشانیدند، حتمن که چندین کیلو سیر و پیاز نیاز دارند.ا
*
چرا همیشه به ان مصاحبه تلوزیونی استناد می کنید؟
*
پس در مورد این ماجرا به چه چیز باید استناد کنند؟ به مدارک ازدواج چهارم خانم گوگوش یا به ازدواج دوماش؟؟ به چه چیز؟؟
*
کدامیک از آن دو نفری که در ان مصاحبه (بجز خانم گوگوش) حضور داشتند، برادری و وفاداریشان را به خانم گوگوش اثبات کردند که حالا باور کنیم که خانم گوگوش باید به آن آدمها و آن لحظات و آن حرفها وفادار بمانند؟
*
خانم گوگوش معمولن وقتی میخواهد پاسخی بدهد که صدای مخالفاناش را اگرچه که هوادارش باشند خفه کند، با اسم خودش پاسخ نمیدهد. تا به الان که چنین بوده که پاسخهای ایشان با نام سولماز نوشته میشود. من نمیگویم سولماز خود گوگوش است، نه، ولی آنچه که سولماز در کامنتاش مینویسد، خواستهی گوگوش است.ا
*
این سولماز هم همیشه کامنت نمیگذارد، فقط مواقعی که بین علما!! اختلاف میافتد یا لازم است که موضوعی مطرح شود، چادرش را به کمرش میبندد و نفسکش میطلبد.ا
*
محمولهی هزاردلاری گوگوش نیز باعث ایجاد فضایی شده که سولمازکماندو را دوباره چادربهکمر کرده است. سولمازکماندو طی کامنتی نفسکِشطلب، جانبرکفانه حق مخالفان همکاری گوگوش با تپش را کف دستشان گذاشته است، تا این هوادارن بختبرگشته، پس از این بیشتر مراقب رفتار خود باشند و حرف زیادی نزنند و هرچه خانم رییس میگوید، آنان بگویند: چشم! اطاعت میشود!!ا
*
سولمازکماندو اگر فقط در مورد هواداران مخالف حرف بزند، ملالی نیست، حرف خودشان است و به کسی ربطی ندارد، اما وقتی در میان حرفهایش، نام این و آن را به میان میآورد، اگرچه که به دلیل ترس و وحشت، فقط اشاره به این نامها میکند، باید گفت که این دیگر غلط زیادی است.ا
*
بخشهایی از کامنت سولماز که در واقع همان حرفهای گوگوش است را با هم مرور میکنیم و صدالبته با پاسخهای منطقی، دریوریهای ایشان را آذین میبندیم. اگر او اصرار دارد که محتویات کامنتاش، حرفهای خودش است و نه نظرات گوگوش، پس همهی پاسخها تقدیم به سولمازکماندو:ا
*
من صحبتی دارم با همه دوستانی ( دوستان یعنی طرفداران خانم گوگوش، نه دشمنانشان) که این روزها حیرانند که چرا خانم گوگوش به طپش کمک کردند! اصلا نمی فهمم که چرا ما ملت ایران عادت کرده ایم که همیشه یکطرفه به قاضی میرویم و در جایگاه هیئت منصفه می نشینیم و از آدم و عالم توضیح می خواهیم؟ امیدوارم که خانم گوگوش عمر 120 ساله داشته باشند ، اما ضرب المثلی است که می گوید” فقط آدم مرده حرفش عوض نمی شود!”ا
*
خُب، تا اینجا که فقط توجیه کردنهای بیسروته یا به عبارتی فقط دریوری است. اما ادامهاش:ا
*
چرا انتظار دارید که جایگاه هیچ چیز و هیچ کس در زندگی خانم گوگوش عوض نشده باشد؟
*
پاسخ: جایگاه قابلیت تعویض دارد اما نه زمانی که با اشک و آه و گریه و زاری و فغان در مقابل مردم، طرف مربوطه را بشوری و آویزاناش کنی و حتا پدرش را هم از گور بیرون بکشی. جایگاه افراد زمانی قابلیت عوض شدن دارد که همهی بحث و جدلها پشتپرده باشد و نه در مقابل دوربین تلویزیون و در برابر چشمان مردم و با به بازی گرفتن احساسات مردم.ا
*
کدام یک از شما از نزدیک با خانم گوگوش صحبت کرده اید؟ کدام یک از شما در زندگی خصوصی ایشان بوده اید؟ کدام یک از شما می دانید که در این 5-6 سال چه اتفاقاتی از لحاظ ارتباط اجتماعی ومسائل حقوقی وحقیقی بین خانم گوگوش و شبکه طپش رخ داده است؟
*
پاسخ: تو چی سولماز کماندو؟ تو میدانی؟ وقتی آنان که نمیدانند، حق اعتراض کردن ندارند، توهم اگر مدعی هستی که از پشتپرده خبر نداری، تو هم حق دفاع کردن نداری. اصولن آنان که از وقایع پشت پرده بیاطلاع هستند، چه اعتراضشان و چه دفاعشان بی پایه و اساس است.ا
*
من اگر مطلبی مینویسم به این دلیل است که از همهی وقایع مطلع هستم و حدود یکسال و نیم است که من از همکاری گوگوش و تپش نوشتهام. من یکسال پیش گفتم که آقای امیرقاسمی در این ماجرا بیگناه بود و گوگوش با تظاهر کردن و گریه گرفتن از مردم، حرف خود را به کرسی نشاند، اما در مقابل قانون نتوانست کاری بکند و در دادگاه محکوم شد و جریمهی سنگین ایشان را نیز آقای آلبرت پرداخت کرد. من این مسایل را یک سال پیش گفتم و در دلکده نیز موجود است.ا
*
بنابراین من اگر حرفی میزنم از وقایع آگاه هستم و هر آنچه در دلکده نوشتم واقعیت پیدا کرد، ولی توچی؟ تو بر اساس کدام سند و مدرک دفاع میکنی و معترضان را به سکوت وامیداری؟؟
*
چرا توقع دارید خانم گوگوش باید بیایند و بنشینند و سیر تا پیاز ماوقع را برای شما تعریف کنند؟
*
وقتی گوگوش در مقابل دوربین دوازده تلویزیون و در مقابل چشمان مردم از سیر تا پیاز دعوایاش با امیرقاسمی را تعریف میکند و از مردم گریه میگیرد و با احساسات پاک هموطناناش بازی میکند، الان باید حتمن توقع داشت که بیاید سیر تا پیاز این ماجرا را هم تعریف کند. چرا حیرت میکنید؟ آیا توقع بیجایی است؟؟ اگر دعوایشان را با مردم قسمت نمیکردند نیازی به سیر و پیاز نبود، ولی حال که تلخی دعوا و مرافعهشان را به مردم هم چشانیدند، حتمن که چندین کیلو سیر و پیاز نیاز دارند.ا
*
چرا همیشه به ان مصاحبه تلوزیونی استناد می کنید؟
*
پس در مورد این ماجرا به چه چیز باید استناد کنند؟ به مدارک ازدواج چهارم خانم گوگوش یا به ازدواج دوماش؟؟ به چه چیز؟؟
*
کدامیک از آن دو نفری که در ان مصاحبه (بجز خانم گوگوش) حضور داشتند، برادری و وفاداریشان را به خانم گوگوش اثبات کردند که حالا باور کنیم که خانم گوگوش باید به آن آدمها و آن لحظات و آن حرفها وفادار بمانند؟
*
لازم نیست خانم گوگوش به آن دو نفر و آن حرفهایی که در حضور آن دو نفر گفته وفادار بماند، ایشان باید به حرفهایی که جلوی چشمان مردم گفت و گریه کرد، وفادار بماند. من حیرت میکنم که شما و امثال شما چرا خودتان را به نفهمی میزنید؟ چرا تا این حد ابله هستید؟ مگر خانم گوگوش برای آن دو نفر حرف زد و گریه کرد؟ ایشان در مقابل مردم آن فیلم مسخره را بازی کرد و حالا باید پاسخگوی مردم باشد. وظیفه دارد که پاسخگو باشد.ا
*
یکی از آندو نفر که تا توانست به جیب زد و سود کرد و حالا هم زنجیر دست پرورده هایش را باز کرده که پارس کنند
*
نخست اینکه سگ خودِ توهستی و خانم رییسات. با چادرچیت گلداری که به کمر بستهای جز این لحن چالهمیدانی هم انتظاری از تو بیسواد نیست.ا
*
دوم اینکه آن دیگری چه سودی کرد؟ میتوانی گزارشی از سودهای آن دیگری ارایه کنی؟ یا فقط بلدی حرف بیخود و بیپایه و اساس بزنی؟؟
**
و دیگری هم که انتظار دارد خانم گوگوش تا صبح قیامت فقط ترانه های ایشان را بخوانند و دیدیم که با چه لحنی از خانم گوگوش یاد کرد!ا
*
اگرمنظورت شهیارقنبری است، ایشان که دهها بار از گوگوش خواستند که ترانههایشان را نخواند، در برنامهی رادیویی قدغنها و در حضور شنوندهگانشان گفتند که گوگوش ترانههای ایشان را نخواند. شهیار قنبری حتا پیش از قطع همکاری گوگوش و مهرداد، در برنامهاش خطاب به گوگوش گفت: خانم آتشین، من کلماتام را از شما پس میگیرم و دیگر به شما ترانه نخواهم داد.ا
شهیارقنبری چه زمان گفت که گوگوش فقط باید ترانههای مرا بخواند؟؟ چرا حرفها را عوضی میفهمی سولماز کماندو؟ و حالا کمی به مغزت فشار بیاور شاید به نتیجه برسی که چرا شهیارقنبری چنین درخواستی از گوگوش کرد. اگرچه که با این کُندذهنی مفرطی که داری، امیدی به نتیجهگیری شما نیست.ا
*
مگر آنها تغییر نکردند؟ اصلا از اول همان بودند که ما می دیدیم؟
*
آنها حتمن که تغییر میکنند چون واقعیت را فهمیدند. چون متوجه شدند که گوگوش چه کلاه گشادی سر آنها و سر مردم گذاشته است. انتظار داری پاسخشان در مقابل شیادی و دروغزنی گوگوش چه باشد؟ برایاش هورا بکشند؟
*
مگر آنهایی که آن روزها سینه چاک می دانند که حقانیت و راستگویی خانم گوگوش را ثابت کنند حالا خودشان را چاک چاک نمی کنند که خلاف آنرا ثابت کنند؟
*
هیچکس در این ماجرا خودش را به اندازهی تو چاکچاک نکرده است. هر انسان فهیم و باوجدانی وقتی حقیقت را درمییابد، تلاش میکند که دیگران را نیز از حقیقت باخبر سازد. همه که مثل شما صفت پااندازی ندارند سولماز کماندو! پس اینقدر خودت را به در و دیوار نزن. ا
*
شما چه میدانید که از اول چه اتفاقی بین خانم گوگوش و تلوزیون تپش رخ داده بود؟ چه میدانید که از اول واقعیت ماجرا چه بود چه کسانی این وسط سود کردند؟
*
هرچه که رُخ داده بود را گوگوش با زبان خود در آن مصاحبهی کذایی گفت. خیلی مفصل هم گفت. پس آنهمه گریه زاری و ننه من غریبام چه بود؟؟ شرح واقعه نبود؟ پس چه بود؟؟ مردم حرفهای مفصل گوگوش را در آن مصاحبه شنیدند، اگر تو نشنیدی، فکری به حال گوشات بکن. ا
*
چه کسی بیشتر از آنهایی سود کرد که عکسشان بخاطر سولد اوت شدن آبرهاوزن قاب شد؟ مگر سولد اوت شدن کنسرتها مال ایشان بود؟
*
حالا که اطلاعاتات تا این حد قوی است!!! کاش کمی توضیح میدادی که چه کسی چه سودی کرد؟؟ همینطور بیخودی که نمیشود به مردم تهمت بزنی. با سند و مدرک بگو که چه کسی چه سودی کرد؟ بهجز این اگر باشد حرفهایت بادهوا و از سر حرص و عصبانیت است. و اصلن سود کردن یا نکردن مهرداد یا سلدآوت شدن سالن آبرهاوزن چه ربطی به دعوا و آشتیکنان با امیرقاسمی دارد؟ چه ربطی به داستان امیرقاسمی دارد؟ چرا هر وقت کم میآورید نام مهرداد را وسط میکشید؟
*
از کجا میدانی که سولداوت شدن کنسرتها به خاطر گوگوش بود؟ پس گوگوش چرا الان هیچ کنسرتی را سولداوت نمیکند؟ چرا در سالن سه هزار نفری واشنگتن فقط 1700 نفر میآیند؟؟ آن افتضاح اکلند چرا اتفاق میافتد؟ چرا سالنهای بزرگ کنسرت تبدیل به سالنهای سههزارنفری کمجمعیت شدهاند؟؟ بهجای تهمت زدن به دیگران، اگر میتوانی به مغز کوچولویت فشار بیاور و به این سوالها پاسخ بده.ا
*
و حالا چه؟ آیا الان گوگوش میتواند یکبار دیگر ابرهاوزن را با همان ظرفیت سالن سلداوت کند؟ میشود فقط یک بار دیگر این کار را بکند؟؟؟
*
کمک خانم گوگوش به تپش در بهترین حالت کمکی است به با کیفیت ترین و بهترین شبکه تلوزیونی در میان تلوزیونهایی که به ( لس آنجلسی) معروفند.ا
**
خانم گوگوش با آن هزار دلار به تپش کمک نکرد، بلکه از آقای امیرقاسمی به خاطر تهمتی که به ایشان زده بود پوزش خواست. امیرقاسمی با دستگاه عریض و طویل تلویزیونیاش و با کمکهای کلان آقای بیژن پاکزاد و سایر همراهاناش، نیازی به هزاردلار گوگوش ندارد، اما گوگوش تلاش کرد که بدین طریق پوزش بخواهد. ولی مسئلهی اصلی اینجاست که گوگوش با چه قیمتی باید از مردم پوزش بخواهد؟؟ هزار دلار برای مردم خیلی کم است، خیلی کم!ا
*
اگر همکاری مجددی هم در بین باشد به احدی مگر خانم گوگوش مربوط نیست.ا
*
چهگونه است که رفتار اجتماعی یک هنرمند به احدی مربوط نیست؟؟ برعکس خیلی هم مربوط است. این دیگر زندهگی خصوصی نیست که در اختیار خود گوگوش باشد، این یک رفتار اجتماعی است که به همهی مردم جامعه مربوط میشود، اگر مربوط نبود پس چرا گوگوش جلوی چشم مردم گریه و زاری راه انداخت؟ چرا قهرکنان گوگوش با امیرقاسمی به مردم مربوط بود، ولی آشتیکناناش مربوط نیست؟ حالا دیدی چه مغز کوچولویی داری!؟
*
گوگوش یک نام است که بیش از پنجاه سال با انواع ادمها کار و زندگی کرده است و به جرات می توان گفت که تقریبا تمام این ادمها آویزان موفقیتهای خانم گوگوش بوده اند و در هنگام مشکلات رهایش کرده اند.ا
*
مطمئن هستید که برعکس نیست؟ از گوگوش، خدا و پیغمبر و فرشته و جبرئیل درست نکنید که با این کار فقط حماقتتان را به رخ دیگران میکشید.ا
*
بنابراین گوگوش را باید همانطور که هست دید و پذیرفت. ایشان هیچ دینی به گردن احدی ندارند که حالا بخواهند پاسخگو باشند.ا
*
این خصلت ابلهان است که گوگوش را همانطور که هست بپذیرند. ملاک پذیرفتن کسی، برای انسانهای هوشیار، هوش و ذکاوتشان است، نه رفتارهای ضدونقیض و موذیانهی ماکتی به نام گوگوش. شما از کجا میدانید که ایشان هیچ دینی به گردن کسی ندارد؟ خودش به شما گفته؟؟!!! ا
*
گوگوش وظیفه دارد و باید پاسخگوی رفتارهای ناشایست خود باشد. او شاید بتواند هواداران خود را به ضرب و زور چند امضا و عکس و ملاقات خصوصی خفه کند و آنها را وادار به سکوت نماید، ولی همهی مردم را که نمیتواند ساکت نگه دارد، بنابراین باید پاسخگو باشد که چرا با آن فیلم کُمدی که به راه انداخت مردم را فریب داد؟ چرا امیرقاسمی را دزد و کلاهبردار نامید؟ چرا حتا پدر آقای امیرقاسمی را از گور بیرون کشید؟ و حالا چرا به همین به قول خودش دزد و کلاهبردار کمک مالی میکند؟ آیا خودش شریک دزد شده است؟
باید پاسخگوی همهی این مسایل باشد. جامعه و فرهنگ ایرانی، شهر هرت نیست که گوگوش هر کاری دلاش خواست بکند و به هرشکلی که دوست دارد مردم را فریب بدهد و احدی هم حق اعتراض نداشته باشد. این خیالهای خام را از ذهنتان بیرون بریزید و اینگونه دیکتاتورمآبانه امرونهی ابلهانه نکنید.ا
*
به نظر من بجز آنهایی که مستقیما در تماس با خانم گوگوش هستند و بخشی واقعی از زندگی ایشان هستند هیچکس( بخصوص من و شمایی که هیچ نمیدانیم) حق ندارد در مورد ایشان به قضاوت بنشیند
*
خُب اگر شما حق نداری قضاوت کنی پس چرا داری قضاوت میکنی و یکسره از خانم رییسات حمایت و دفاع میکنی؟ تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابات نمیبره؟؟
لازم نیست خانم گوگوش به آن دو نفر و آن حرفهایی که در حضور آن دو نفر گفته وفادار بماند، ایشان باید به حرفهایی که جلوی چشمان مردم گفت و گریه کرد، وفادار بماند. من حیرت میکنم که شما و امثال شما چرا خودتان را به نفهمی میزنید؟ چرا تا این حد ابله هستید؟ مگر خانم گوگوش برای آن دو نفر حرف زد و گریه کرد؟ ایشان در مقابل مردم آن فیلم مسخره را بازی کرد و حالا باید پاسخگوی مردم باشد. وظیفه دارد که پاسخگو باشد.ا
*
یکی از آندو نفر که تا توانست به جیب زد و سود کرد و حالا هم زنجیر دست پرورده هایش را باز کرده که پارس کنند
*
نخست اینکه سگ خودِ توهستی و خانم رییسات. با چادرچیت گلداری که به کمر بستهای جز این لحن چالهمیدانی هم انتظاری از تو بیسواد نیست.ا
*
دوم اینکه آن دیگری چه سودی کرد؟ میتوانی گزارشی از سودهای آن دیگری ارایه کنی؟ یا فقط بلدی حرف بیخود و بیپایه و اساس بزنی؟؟
**
و دیگری هم که انتظار دارد خانم گوگوش تا صبح قیامت فقط ترانه های ایشان را بخوانند و دیدیم که با چه لحنی از خانم گوگوش یاد کرد!ا
*
اگرمنظورت شهیارقنبری است، ایشان که دهها بار از گوگوش خواستند که ترانههایشان را نخواند، در برنامهی رادیویی قدغنها و در حضور شنوندهگانشان گفتند که گوگوش ترانههای ایشان را نخواند. شهیار قنبری حتا پیش از قطع همکاری گوگوش و مهرداد، در برنامهاش خطاب به گوگوش گفت: خانم آتشین، من کلماتام را از شما پس میگیرم و دیگر به شما ترانه نخواهم داد.ا
شهیارقنبری چه زمان گفت که گوگوش فقط باید ترانههای مرا بخواند؟؟ چرا حرفها را عوضی میفهمی سولماز کماندو؟ و حالا کمی به مغزت فشار بیاور شاید به نتیجه برسی که چرا شهیارقنبری چنین درخواستی از گوگوش کرد. اگرچه که با این کُندذهنی مفرطی که داری، امیدی به نتیجهگیری شما نیست.ا
*
مگر آنها تغییر نکردند؟ اصلا از اول همان بودند که ما می دیدیم؟
*
آنها حتمن که تغییر میکنند چون واقعیت را فهمیدند. چون متوجه شدند که گوگوش چه کلاه گشادی سر آنها و سر مردم گذاشته است. انتظار داری پاسخشان در مقابل شیادی و دروغزنی گوگوش چه باشد؟ برایاش هورا بکشند؟
*
مگر آنهایی که آن روزها سینه چاک می دانند که حقانیت و راستگویی خانم گوگوش را ثابت کنند حالا خودشان را چاک چاک نمی کنند که خلاف آنرا ثابت کنند؟
*
هیچکس در این ماجرا خودش را به اندازهی تو چاکچاک نکرده است. هر انسان فهیم و باوجدانی وقتی حقیقت را درمییابد، تلاش میکند که دیگران را نیز از حقیقت باخبر سازد. همه که مثل شما صفت پااندازی ندارند سولماز کماندو! پس اینقدر خودت را به در و دیوار نزن. ا
*
شما چه میدانید که از اول چه اتفاقی بین خانم گوگوش و تلوزیون تپش رخ داده بود؟ چه میدانید که از اول واقعیت ماجرا چه بود چه کسانی این وسط سود کردند؟
*
هرچه که رُخ داده بود را گوگوش با زبان خود در آن مصاحبهی کذایی گفت. خیلی مفصل هم گفت. پس آنهمه گریه زاری و ننه من غریبام چه بود؟؟ شرح واقعه نبود؟ پس چه بود؟؟ مردم حرفهای مفصل گوگوش را در آن مصاحبه شنیدند، اگر تو نشنیدی، فکری به حال گوشات بکن. ا
*
چه کسی بیشتر از آنهایی سود کرد که عکسشان بخاطر سولد اوت شدن آبرهاوزن قاب شد؟ مگر سولد اوت شدن کنسرتها مال ایشان بود؟
*
حالا که اطلاعاتات تا این حد قوی است!!! کاش کمی توضیح میدادی که چه کسی چه سودی کرد؟؟ همینطور بیخودی که نمیشود به مردم تهمت بزنی. با سند و مدرک بگو که چه کسی چه سودی کرد؟ بهجز این اگر باشد حرفهایت بادهوا و از سر حرص و عصبانیت است. و اصلن سود کردن یا نکردن مهرداد یا سلدآوت شدن سالن آبرهاوزن چه ربطی به دعوا و آشتیکنان با امیرقاسمی دارد؟ چه ربطی به داستان امیرقاسمی دارد؟ چرا هر وقت کم میآورید نام مهرداد را وسط میکشید؟
*
از کجا میدانی که سولداوت شدن کنسرتها به خاطر گوگوش بود؟ پس گوگوش چرا الان هیچ کنسرتی را سولداوت نمیکند؟ چرا در سالن سه هزار نفری واشنگتن فقط 1700 نفر میآیند؟؟ آن افتضاح اکلند چرا اتفاق میافتد؟ چرا سالنهای بزرگ کنسرت تبدیل به سالنهای سههزارنفری کمجمعیت شدهاند؟؟ بهجای تهمت زدن به دیگران، اگر میتوانی به مغز کوچولویت فشار بیاور و به این سوالها پاسخ بده.ا
*
و حالا چه؟ آیا الان گوگوش میتواند یکبار دیگر ابرهاوزن را با همان ظرفیت سالن سلداوت کند؟ میشود فقط یک بار دیگر این کار را بکند؟؟؟
*
کمک خانم گوگوش به تپش در بهترین حالت کمکی است به با کیفیت ترین و بهترین شبکه تلوزیونی در میان تلوزیونهایی که به ( لس آنجلسی) معروفند.ا
**
خانم گوگوش با آن هزار دلار به تپش کمک نکرد، بلکه از آقای امیرقاسمی به خاطر تهمتی که به ایشان زده بود پوزش خواست. امیرقاسمی با دستگاه عریض و طویل تلویزیونیاش و با کمکهای کلان آقای بیژن پاکزاد و سایر همراهاناش، نیازی به هزاردلار گوگوش ندارد، اما گوگوش تلاش کرد که بدین طریق پوزش بخواهد. ولی مسئلهی اصلی اینجاست که گوگوش با چه قیمتی باید از مردم پوزش بخواهد؟؟ هزار دلار برای مردم خیلی کم است، خیلی کم!ا
*
اگر همکاری مجددی هم در بین باشد به احدی مگر خانم گوگوش مربوط نیست.ا
*
چهگونه است که رفتار اجتماعی یک هنرمند به احدی مربوط نیست؟؟ برعکس خیلی هم مربوط است. این دیگر زندهگی خصوصی نیست که در اختیار خود گوگوش باشد، این یک رفتار اجتماعی است که به همهی مردم جامعه مربوط میشود، اگر مربوط نبود پس چرا گوگوش جلوی چشم مردم گریه و زاری راه انداخت؟ چرا قهرکنان گوگوش با امیرقاسمی به مردم مربوط بود، ولی آشتیکناناش مربوط نیست؟ حالا دیدی چه مغز کوچولویی داری!؟
*
گوگوش یک نام است که بیش از پنجاه سال با انواع ادمها کار و زندگی کرده است و به جرات می توان گفت که تقریبا تمام این ادمها آویزان موفقیتهای خانم گوگوش بوده اند و در هنگام مشکلات رهایش کرده اند.ا
*
مطمئن هستید که برعکس نیست؟ از گوگوش، خدا و پیغمبر و فرشته و جبرئیل درست نکنید که با این کار فقط حماقتتان را به رخ دیگران میکشید.ا
*
بنابراین گوگوش را باید همانطور که هست دید و پذیرفت. ایشان هیچ دینی به گردن احدی ندارند که حالا بخواهند پاسخگو باشند.ا
*
این خصلت ابلهان است که گوگوش را همانطور که هست بپذیرند. ملاک پذیرفتن کسی، برای انسانهای هوشیار، هوش و ذکاوتشان است، نه رفتارهای ضدونقیض و موذیانهی ماکتی به نام گوگوش. شما از کجا میدانید که ایشان هیچ دینی به گردن کسی ندارد؟ خودش به شما گفته؟؟!!! ا
*
گوگوش وظیفه دارد و باید پاسخگوی رفتارهای ناشایست خود باشد. او شاید بتواند هواداران خود را به ضرب و زور چند امضا و عکس و ملاقات خصوصی خفه کند و آنها را وادار به سکوت نماید، ولی همهی مردم را که نمیتواند ساکت نگه دارد، بنابراین باید پاسخگو باشد که چرا با آن فیلم کُمدی که به راه انداخت مردم را فریب داد؟ چرا امیرقاسمی را دزد و کلاهبردار نامید؟ چرا حتا پدر آقای امیرقاسمی را از گور بیرون کشید؟ و حالا چرا به همین به قول خودش دزد و کلاهبردار کمک مالی میکند؟ آیا خودش شریک دزد شده است؟
باید پاسخگوی همهی این مسایل باشد. جامعه و فرهنگ ایرانی، شهر هرت نیست که گوگوش هر کاری دلاش خواست بکند و به هرشکلی که دوست دارد مردم را فریب بدهد و احدی هم حق اعتراض نداشته باشد. این خیالهای خام را از ذهنتان بیرون بریزید و اینگونه دیکتاتورمآبانه امرونهی ابلهانه نکنید.ا
*
به نظر من بجز آنهایی که مستقیما در تماس با خانم گوگوش هستند و بخشی واقعی از زندگی ایشان هستند هیچکس( بخصوص من و شمایی که هیچ نمیدانیم) حق ندارد در مورد ایشان به قضاوت بنشیند
*
خُب اگر شما حق نداری قضاوت کنی پس چرا داری قضاوت میکنی و یکسره از خانم رییسات حمایت و دفاع میکنی؟ تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابات نمیبره؟؟
*
اما اینکه گفتهای آنها که بخش واقعی از زندهگی گوگوش هستند باید اظهارنظر کنند و حق قضاوت دارند را کاملن قبول دارم. و چهقدر دلام میخواهد یک نفر که از همهی جزئیات این داستان و از زیر و بم و بالا و پایین آن کاملن بااطلاع است و سند و مدرک هم دارد، بیاید و اظهار نظر کند. چهقدر دلام میخواهد که آن یک نفر حرف بزند.ا
*
و اما کسی دیگر به نام مهتاب شریف که به اندازهی سرسوزن هم بویی از شرافت نبرده، در کامنتاش خود را بدجور کج و معوج کرده. ایشان هم نیاز فوری به پاسخ دارد و من این پاسخ را ازش دریغ نمیکنم.ا
*
مهتاب ناشریف هم در بخشهایی از کامنت احمقانهاش نوشته:ا
*
سولماز عزیزم به نکته بسیار زیبایی اشاره کرد وان این بود که اشاره به ان دو دوست و همکار گوگوش داشتند اری مگر شهیار قنبری همان حرفها را عمل کرد مگر او تپش را تیوی هیچکسان و مزدور و….ننامید ولی همکاری کرد و حال هم چون گوگوش عزیز با دیگر عزیزان همکاری میکند و فقط اشعار ایشان را نمی خواند به قول ایشان و اشعار حسن و حسین را می خواند با گل بانو مشکل دارد...ا
*
پاسخ: اصلن شگفتانگیز است که شهیار قنبری چه ارتباطی به کمک هزاردلاری گوگوش به تپش دارد؟ شهیار چهوقت هزاردلار که نه، حتا یک دلار به تپش کمک کرد؟
اما اینکه گفتهای آنها که بخش واقعی از زندهگی گوگوش هستند باید اظهارنظر کنند و حق قضاوت دارند را کاملن قبول دارم. و چهقدر دلام میخواهد یک نفر که از همهی جزئیات این داستان و از زیر و بم و بالا و پایین آن کاملن بااطلاع است و سند و مدرک هم دارد، بیاید و اظهار نظر کند. چهقدر دلام میخواهد که آن یک نفر حرف بزند.ا
*
و اما کسی دیگر به نام مهتاب شریف که به اندازهی سرسوزن هم بویی از شرافت نبرده، در کامنتاش خود را بدجور کج و معوج کرده. ایشان هم نیاز فوری به پاسخ دارد و من این پاسخ را ازش دریغ نمیکنم.ا
*
مهتاب ناشریف هم در بخشهایی از کامنت احمقانهاش نوشته:ا
*
سولماز عزیزم به نکته بسیار زیبایی اشاره کرد وان این بود که اشاره به ان دو دوست و همکار گوگوش داشتند اری مگر شهیار قنبری همان حرفها را عمل کرد مگر او تپش را تیوی هیچکسان و مزدور و….ننامید ولی همکاری کرد و حال هم چون گوگوش عزیز با دیگر عزیزان همکاری میکند و فقط اشعار ایشان را نمی خواند به قول ایشان و اشعار حسن و حسین را می خواند با گل بانو مشکل دارد...ا
*
پاسخ: اصلن شگفتانگیز است که شهیار قنبری چه ارتباطی به کمک هزاردلاری گوگوش به تپش دارد؟ شهیار چهوقت هزاردلار که نه، حتا یک دلار به تپش کمک کرد؟
*
شهیار با تپش اختلاف داشت، اما هرگز نگفت که من اعتبار پنجاهسالهام را به این آقایان نمیفروشم و با آنها همکاری نمیکنم. شهیارقنبری هرگز جلوی دوربین، گریهکنان و آهکشان از امیرقاسمی شکایت نکرد. شهیار هرگز نگفت که امیرقاسمی قرارداد را با ماژیک سیاه کرد و سر مرا کلاه گذاشت. شهیارقنبری هرگز اسم پدر آقای امیرقاسمی را به میان نیاورد. و شما عمل بیشرمانهی گوگوش را با شهیار مقایسه میکنی؟
*
شهیارقنبری چه وقت گفت که در ایران به خاطر امیرقاسمی هم بازجویی شدم؟ چه وقت گفت به ندرلندر گفتم که من اصلن نمیخواهم این دو نفر را ببینم؟
شما طوری از شهیار حرف میزنی مثل اینکه داری از یک آدم معمولی صحبت میکنی. به یاد داشته باش آن ترانههای زیبایی که هنرمندت را در این چند سال قحطی ترانه بالا کشاند، کار شهیارقنبری است. شهیار صاحب آن همه آثار زیباست و شما چه میگویی؟ اگر ذرهای احترام برای هنرمندت قایل بودی، باید حرمت صاحب آنهمه آثار زیبا را نگه میداشتی. هیچ میفهمی که چه میگویی؟
*
و یا ان اقای دیگر که من میدانم خیلی چیزها زیر سر ایشان بود و با گوگوش به افتخاراتی نائل شد که خوابش را هم نمیدید ولی حال میبینیم چگونه استان مصاحبه حاصل همفکری به گوگوش بود به او تحمیل شد.ا
*
پاسخ: شما حالات اصلن خوب نیست و این طبیعیست. وقتی هنرمند حتا هواداراناش را با کارهایش عاصی میکند، روشن است که هوادارانی مثل شما به جفنگگویی میافتند.ا
*
میتوانی بگویی مثلن چه چیزهایی زیر سر مهرداد بود؟ و مهرداد چه چیز را به گوگوش تحمیل کرد؟ فقط حرفِ مفت زدن بلدی؟ خُب، دستِ کم یک نمونه از آن تحمیلها را رو کن!ا
شهیار با تپش اختلاف داشت، اما هرگز نگفت که من اعتبار پنجاهسالهام را به این آقایان نمیفروشم و با آنها همکاری نمیکنم. شهیارقنبری هرگز جلوی دوربین، گریهکنان و آهکشان از امیرقاسمی شکایت نکرد. شهیار هرگز نگفت که امیرقاسمی قرارداد را با ماژیک سیاه کرد و سر مرا کلاه گذاشت. شهیارقنبری هرگز اسم پدر آقای امیرقاسمی را به میان نیاورد. و شما عمل بیشرمانهی گوگوش را با شهیار مقایسه میکنی؟
*
شهیارقنبری چه وقت گفت که در ایران به خاطر امیرقاسمی هم بازجویی شدم؟ چه وقت گفت به ندرلندر گفتم که من اصلن نمیخواهم این دو نفر را ببینم؟
شما طوری از شهیار حرف میزنی مثل اینکه داری از یک آدم معمولی صحبت میکنی. به یاد داشته باش آن ترانههای زیبایی که هنرمندت را در این چند سال قحطی ترانه بالا کشاند، کار شهیارقنبری است. شهیار صاحب آن همه آثار زیباست و شما چه میگویی؟ اگر ذرهای احترام برای هنرمندت قایل بودی، باید حرمت صاحب آنهمه آثار زیبا را نگه میداشتی. هیچ میفهمی که چه میگویی؟
*
و یا ان اقای دیگر که من میدانم خیلی چیزها زیر سر ایشان بود و با گوگوش به افتخاراتی نائل شد که خوابش را هم نمیدید ولی حال میبینیم چگونه استان مصاحبه حاصل همفکری به گوگوش بود به او تحمیل شد.ا
*
پاسخ: شما حالات اصلن خوب نیست و این طبیعیست. وقتی هنرمند حتا هواداراناش را با کارهایش عاصی میکند، روشن است که هوادارانی مثل شما به جفنگگویی میافتند.ا
*
میتوانی بگویی مثلن چه چیزهایی زیر سر مهرداد بود؟ و مهرداد چه چیز را به گوگوش تحمیل کرد؟ فقط حرفِ مفت زدن بلدی؟ خُب، دستِ کم یک نمونه از آن تحمیلها را رو کن!ا
**
آیا زمانیکه در ایران به گفتهی خودِ گوگوش به خاطر امیرقاسمی از ایشان بازجویی کردند، مهرداد آنجا بود؟
*
زمانیکه خانم گوگوش در کانادا آن قراردادی که رویاش را با ماژیک سیاه کرده بودند امضا میکرد، مهرداد کجا بود؟ آیا کنار گوگوش بود و داشت به گوگوش تحمیل میکرد که قرارداد سیاهشده را امضا کند؟
*
زمانیکه گوگوش به ندلندر میگفت که نمیخواهم امیرقاسمی را ببینم، مهرداد کجا بود؟ زمانیکه به گفتهی خود گوگوش، خوشزبان و امیرقاسمی و جمالی، هفتصد هزاردلار از ندرلندر پول گرفتند و بالا کشیدند، مهرداد کجا بود؟ مهرداد چه چیزی را به گوگوش تحمیل کرد؟ چرا خودت را به خریّت میزنی؟
*
مهرداد تا پیش از ماجرای گوگوش اختلافی با امیرقاسمی نداشت، با هم کار میکردند. این گوگوش بود که بین مهرداد و امیرقاسمی اختلاف انداخت با انواع و اقسام دروغهایی که گفت و تهمتهایی که زد.ا
*
مهرداد اگر به افتخار نایل شد به دلیل استعداد و توان خودش در آهنگسازی بود و همان آهنگهای مهرداد است که اینک در کارنامهی هنری گوگوش میدرخشد.ا
*
جالب اینجاست که وقتی هم گوگوش هزار دلار به تپش پیشکش میکند، پشتسرش آهنگ مهرداد را پخش میکنند. بنابراین افتخاری که مهرداد به دست آورده به دلیل توان و استعداد هنری خودش است. ا
*
خانم ناشریف! شما و خانم رییستان دقیقن مانند خامنهای و احمدینژاد عمل میکنید. این دو نفر هر وقت کم میآورند پای امریکا و دشمنان خارجی را به میان میکشند و شما هم هر وقت کم میآورید، نام مهرداد و شهیار را وسط میکشید. رژیم جمهوری اسلامی همیشه برای توجیه خطاهای خود دست به دامن امریکا و دشمنان خارجی میشود و رژیم گوگوش هم برای سرپوش گذاشتن بر اشتباهات و دروغهای قد و نیمقد خود، دست به دامن مهرداد و شهیار قنبری میشود.ا
*
هرکسی دیگری به جای شما و خانم رییستان بود از شرم و خجالت میمُرد، این پوست کُلفتتان است که اجازهی زنده ماندن به شما داده است.ا
*
زمانیکه خانم گوگوش در کانادا آن قراردادی که رویاش را با ماژیک سیاه کرده بودند امضا میکرد، مهرداد کجا بود؟ آیا کنار گوگوش بود و داشت به گوگوش تحمیل میکرد که قرارداد سیاهشده را امضا کند؟
*
زمانیکه گوگوش به ندلندر میگفت که نمیخواهم امیرقاسمی را ببینم، مهرداد کجا بود؟ زمانیکه به گفتهی خود گوگوش، خوشزبان و امیرقاسمی و جمالی، هفتصد هزاردلار از ندرلندر پول گرفتند و بالا کشیدند، مهرداد کجا بود؟ مهرداد چه چیزی را به گوگوش تحمیل کرد؟ چرا خودت را به خریّت میزنی؟
*
مهرداد تا پیش از ماجرای گوگوش اختلافی با امیرقاسمی نداشت، با هم کار میکردند. این گوگوش بود که بین مهرداد و امیرقاسمی اختلاف انداخت با انواع و اقسام دروغهایی که گفت و تهمتهایی که زد.ا
*
مهرداد اگر به افتخار نایل شد به دلیل استعداد و توان خودش در آهنگسازی بود و همان آهنگهای مهرداد است که اینک در کارنامهی هنری گوگوش میدرخشد.ا
*
جالب اینجاست که وقتی هم گوگوش هزار دلار به تپش پیشکش میکند، پشتسرش آهنگ مهرداد را پخش میکنند. بنابراین افتخاری که مهرداد به دست آورده به دلیل توان و استعداد هنری خودش است. ا
*
خانم ناشریف! شما و خانم رییستان دقیقن مانند خامنهای و احمدینژاد عمل میکنید. این دو نفر هر وقت کم میآورند پای امریکا و دشمنان خارجی را به میان میکشند و شما هم هر وقت کم میآورید، نام مهرداد و شهیار را وسط میکشید. رژیم جمهوری اسلامی همیشه برای توجیه خطاهای خود دست به دامن امریکا و دشمنان خارجی میشود و رژیم گوگوش هم برای سرپوش گذاشتن بر اشتباهات و دروغهای قد و نیمقد خود، دست به دامن مهرداد و شهیار قنبری میشود.ا
*
هرکسی دیگری به جای شما و خانم رییستان بود از شرم و خجالت میمُرد، این پوست کُلفتتان است که اجازهی زنده ماندن به شما داده است.ا
*
لینک زیر، همان گفتوگوی معروف گوگوش و مهرداد است که در مورد ماجرای گوگوش و امیرقاسمی، همواره باید به این گفتوگو استناد کرد. به جز این، گفتوگوی هما احسان با گوگوش نیز، یکی دیگر از منابع مهم استناد است. مژده اینکه سایت «حرف» با بازتاب چهرهی واقعی هنرمندی به نام گوگوش، باردیگر فعالیتاش را با آب و رنگی تازه آغاز خواهد کرد. فعلن فقط این گفتوگوی مهم را در سایت حرف داشته باشید تا همهی سایت آماده شود:ا
*
*
*
نوزدهم آبانماه 1388 خورشیدی
*