Saturday, October 23, 2010

نگاه کوتاه

فرنچ‌کیس آقای کارگردان
*
نوشته‌ی: محمود بی‌تا
*
*
همه از یک قماش‌اند. چه هنرمندش چه بی‌هنرش! "شهرزاد همتی" جدیدن در بلاگ‌اش، از دیدار با کارگردانی سخن گفته که گمان برده این خانم هم بعله... بخشی از نوشته‌ی خانم همتی خبرنگار هفته‌نامه‌ی "چلچراغ" را بخوانید:ا
*
زمان مناسبی نبود، اما من می‌گویم دیر نرفتم، مشکل از جای دیگری است.ا
*
آن شب اتفاقی نیفتاد، اما غرور من جریحه‌دار شد، از آن زمان که جناب کارگردان خواست کف دست‌ام را بگیرد تا فال دست‌ام را بخواند، تا همان لحظه‌ای که دست‌ام را از دست‌اش بیرون کشیدم، فقط چند ثانیه طول کشید. از همان زمانی که اصرار داشت روسری‌ام را بردارم که من برنداشتم، تا لحظه‌ای که خوش‌حال و خندان خداحافظی کردیم تا دوست‌ام من را از خانه‌ی او نجات دهد، زمان زیادی طول نکشید، اما غرور من جریحه‌دار شد. دلیل‌اش هم تمام تفکر آقای کارگردان بود. نمی دانم چه فکری کرده بود، شاید من رفتارم غیرعادی بود، شاید پیشینه‌ی ذهنی درستی نداشت. اما هرچه بود باعث شد که از شدت عصبانیت تا امروز فقط راه بروم و فکر کنم. همان روز در ذهن‌ام چند فحش کش‌دار بود که در وبلاگ نثارش کنم. اما این‌ها بی‌فایده است، همان‌طور که به خود جناب هنرمند هم گفتم مقصر خود ماییم.ا
*
آقای کارگردان سیگاری آتش زده بود و نگران نگاه‌ام می‌کرد. من گفتم مقصر شما نیستید، مقصر همان است که برای گفت‌وگو با فلانی، یک مشروب به قول خودش ملو می‌خورد و یک «فرنچ کیس» مهمان‌اش می‌کند، بعد فلانی به مهرجویی می‌گوید، مهرجویی به کیمیایی و کیمیایی هم صاف می‌گذارد کف دست شما. همین می‌شود که من که این‌جا نشسته‌ام، از من انتظار خوردن مشروب ملو می‌رود و یک«فرنچ کیس» ناقابل...ا
*
شهرزاد را سال‌هاست می‌شناسم. آخر سال‌هاست خواننده‌ی"چلچراغ" بوده‌ام. از شماره‌ی اول‌اش... شهرزاد یک خبرنگار جسور و شجاع است. کارش با، سن و تجربه‌ی او محشر است. خودتان باید گزارش‌های او را بخوانید که این دختر عجب انسانی می‌اندیشد. او اول بار نیست که چنین در معرض انسانی زالوصفت قرار می‌گیرد و مرا به یاد موردی که چند سال پیش برای یکی از دوستان نزدیک‌ام در همین فضای نت پیش آمد انداخته است. آن‌روزها آقای ترانه‌نویس بود و تهمت اتاق‌خوابی که دیگر کوس رسوایی‌اش بر هر بامی زده شد.ا
*
شهرزاد اما پیش‌ترک، دیداری با آقای نقاش شهیر"آغداشلو" هم داشت که از سوی او هم مورد بی‌حرمتی قرار گرفت. زمانی که آقای نقاش را ترک کرده بود ایشان به شهرزاد پیامک می‌دهد که قرار بوده ترتیب‌ات را بدهم. عجبا...ا
*
سال‌ها پیش هم آقای بازیگر مغرور جوان که جدیدن خواننده هم شده است و چند تراک خوانده، آقای"حامد بهداد" خبرنگاری را به دفتر هم‌شهری‌شان آقای کارگردان یعنی "فریدون جیرانی" دعوت می‌کند و از خبرنگار تقاضای فلان که با مقاومت آن خانم روبه‌رو شده و خلاصه گندش در آن آپارتمان درمی‌آید و خبرش مثل بمب در نت می‌پیچد. آقای کارگردان هم‌اکنون برنامه‌ی"هفت" را جمعه‌ها در شبکه‌ی سه سیمای جمهوری اسلامی مجری‌گری می‌کند. البته که آقای کارگردان از ماجرا خبر داشته است که "بهداد" در سرش چه می‌پرورانده است.ا
*
این حدیث‌ها اولین نیستند و آخرین نخواهند بود. نکته‌ی مهم این است که این به‌اصطلاح هنرمندان شهیر به تنها نکته‌ای که توجه ندارند تجاوز به حقوق یک انسان است. آری ایشان مختارند در خلوت‌شان هر کاری کنند اما حق ندارند با استفاده از نام و نشان‌شان از کسی که نمی‌شناسند تقاضاهایی خارج از عرف داشته باشند. نتیجه می‌شود حکایت خانم همتی!ا
*
راستی داستان هنرمندان دیگر دنیا هم شبیه ما ایرانی‌هاست یا آن‌ها برای خودشان اصولی دارند و قانونی؟! مورد آقای"پولانسکی" را همه به یاد دارند. هنوز کوس رسوایی پولانسکی کابوس شب‌ها و روزهای اوست. هنوز زخم از آن واقعه بر تن دارد. کاش پولانسکی‌های زمان بدانند که این هجوم به انسان برای فتح تن‌شان، راهی دارد و بی‌گدار به آب زدن برای‌شان گران تمام می‌شود، که البته برای ترانه‌نویس شهر فرشته‌گان بال بریده به قول ایشان تمام شد.
ا
*
*
یکم آبان‌ماه 1389 خورشیدی
*