Sunday, August 23, 2009

ترانه‌ی تازه

ترانه‌ی تازه‌ی «بدون! ايران نمی‌ميره»ا
٭
ليلا فروهر
٭
٭
ليلا فروهر اين‌روزها از سرزمين‌اش می‌خواند، از سرزمين ملتهب، مبارز و مقاوم‌اش. ترانه‌ی«بدون! ايران ‌نمی‌ميره» تازه‌ترين ترانه‌ی‌ ليلاست كه آن را به مبارزان راه آزادی تقديم كرده است.ا
٭
اين هنرمند مردمی كه هيچ‌گاه وابسته‌گی به هيچ حزب و گروه و دسته‌یی نداشته و همواره خواهان آزادی سرزمين‌اش بوده است، در برنامه‌های اخير خود، مردم‌اش را به اتحاد و هم‌بسته‌گی و حمايت از جنبش خودجوش مردم ايران تا رسيدن به آزادی دعوت كرده است.ا
٭
ا«بدون! ايران نمی‌ميره» به زودی از طرف كمپانی «كلتكس» به شكل «دی‌وی‌دی» به بازار عرضه خواهد شد.ا
٭
ا«فریبا فروهر» مديرلايق برنامه‌های هنری«لیلا» در تهیه‌ی این ترانه‌ نيز چون همیشه يار مهربان خواهرش بوده است.ا
٭
قابل ذكر است كه در ساعات اولیه‌ی پخش این ترانه از تلویزیون و نيز انتشار آن در اینترنت، نام این ترانه، بسيار سريع به سرلیست موتورهای جست‌وجوگر ارتقا یافت.ا
٭
ترانه‌ی«بدون! ايران نمی‌ميره» به صورت قانونی بر روی اينترنت قرار گرفته و در سايت آيتون با پرداخت يك دلار، قابل خريد و دانلود است.ا
٭
لیلا در ارتباط با ترانه‌ی «بدون! ايران نمی‌ميره» می‌گوید: بغض سنگینی در یکی دو ماه گذشته در گلویم به وجود آمده بود که با این ترانه توانستم این بغض را بشکنم. باید برای جوانانی که با دست خالی در برابر گلوله‌ی ستمگران ایستاده اند کاری می‌کردم که بیانگر مبارزات و قهرمانی‌های جوانانی باشد که برای رسيدن به آزادی، مشت گره می‌کنند و جان نثار می‌کنند، می‌میرند تا ایران عزیزمان زنده بماند.ا
٭
كنسرت تازه‌ی ليلا فروهر نيزبه تاريخ سی‌ام آگست در يونيورسال هيلتون لس‌انجلس برگزار ‌می‌شود. اين كنسرت پيامی خيرخواهانه و نوع‌دوستانه با خود به همراه دارد، همه‌ی درآمد اين كنسرت به سازمان غيرانتفاعی«پرشين ری‌لايف سنتر» جهت امور خيريه اهدا خواهد شد.ا
٭
نكته‌‌ی قابل ذكر اين‌كه اين نخستين بار نيست ليلا چنين كاری می‌كند، او بارها و بارها به بهانه‌های مختلف، ياری‌گر موسسه‌های خيريه بوده است.ا
×
٭
يكم شهريورماه 1388 خورشيدی
٭
٭

Monday, August 17, 2009

خبر

چاپ تصویر شاعر زنده روی کتاب ممنوع شد
×
٭
بر اساس یک قانون نانوشته، ناشران کتاب‌های شعر نمی‌توانند تصویر شاعر را روی جلد کتاب چاپ کنند. البته آن‌طور که ناشران می‌گویند صورت شاعران مرده می‌تواند روی کتاب‌های‌شان ظاهر شود، ولی به کار بردن تصویر شاعران زنده برای معرفی کتاب‌های‌شان امری ممنوع شمرده می شود.ر
٭
بر ما معلوم نیست چنین قاعده‌ی نانوشته‌ای از کی و با چه استدلالی به اجرا درآمده است، اما از یکی دو ناشر کتاب‌های شعر که پرس‌وجو کردیم متوجه‌ی درستی خبر شدیم و هر چه می‌شنیدیم بر حیرت‌مان می‌افزود.ر
٭
ناشری که از دغدغه‌ی بدتر شدن اوضاع نشر خود، نخواست نام‌اش برده شود، گفت: «چرا این‌قدر تعجب می‌کنید؟ طوری چشم‌تان گشاد می‌شود که انگار دارم دروغ می‌گویم!! بله، درج تصویر شاعر زنده روی جلد ممنوع است؛ بنابراین تصویر محمدعلی سپانلو، محمد شمس لنگرودی، فرشته ساری، علی عبداللهی، و هر شاعر زنده‌ای که وجود داشته باشد نمی تواند روی جلد کتاب‌هایشان بیاید.»ا
٭
او اضافه کرد: «شاعران مرده مشمول لطف هستند و می‌توان از عکس چهره‌ی آن‌ها روی جلد استفاده کرد. چپ و راست بودن آن‌ها هم مهم نیست و از احمد شاملو، منوچهر آتشی، نیما و نصرت رحمانی گرفته تا قیصر امین‌پور و احمد منزوی را می‌توان استفاده کرد.»ا
٭
این ناشر از ذکر بقیه‌ی نام‌ها خودداری کرد چون به قول او«تفاوت و تبعیضی وجود ندارد و هر شاعری را که بگویید مشمول این قضیه می‌شود.»ا
٭
با خودمان فکر کردیم چرا یک شاعر نمی‌تواند عکس خود را روی جلد بیاورد؟ مگر شاعر در جای دیگری غیر از کتاب‌اش هم می‌تواند معرفی شود؟ مگر چه تعداد نشریه و روزنامه برای تبلیغ آثار شاعران داریم؟ شاعران چه‌گونه باید به مخاطبان شناسانده شوند؟ کجا باید سیمای‌شان دیده شود؟ چه‌قدر جایزه و نشست‌های شعری در این ملک برپا می شود؟
٭
چرا شاعری که پول انتشار کتاب‌اش را هم خودش می‌پردازد، نمی تواند تصویری معمولی و با رعایت شئون مربوطه را روی جلد بگذارد؟ چرا جلد برخی کتاب‌ها منقش به چشم و ابرو و اشک‌های گداخته و دلبرکان غمگین است و در عوض شاعر نمی‌تواند از تصویر خود برای اعتبار بخشیدن به جلد کتاب بهره بگیرد؟ چرا جلد کتاب یک شاعر نباید از دور به واسطه‌ی تصویر شاعر معروف‌اش معرفی شود و مخاطب را به سمت خود بخواند؟
٭
سخن این‌جاست که اگر منظور از تصویر چهره‌ی شاعر، معرف صاحب اثر است و جز این نیست و هدف دیگری نیز ندارد، درج نام شاعر هم روی جلد مصداق همین معرفی است و بنابراین باید آن را هم از روی جلد برداشت. سوال برانگیزتر از همه این است که چرا این حق برای شاعران مرده وجود دارد و برای زنده‌ها نه؟ پس درمی‌یابیم که چالش اصلی به تبلیغ شاعرانی خاص مربوط نیست و آن‌چه موجب وضع این قانون نانوشته شده است، احتمال بزرگ‌نمایی شاعرانی است که در قید حیات‌اند و امکان دارد از این طریق بخواهند از تصویر خود «استفاده‌ی ابزاری» کنند!!ر
٭
نکته‌ی دیگری که ناشری دیگر به آن اشاره کرد در مورد شاعران خارجی بود که ظاهرن با رعایت ملاحظات - در مورد زنان - منعی ندارند و می‌توانند تصویرنمایی شوند.ا
×
منبع: روزنامه سرمایه
×
بيست‌وششم امردادماه 1388 خورشيدی
×

Sunday, August 16, 2009

شاه‌نامه

يك نگارگری از شاه‌نامه‌ی فردوسی
×
كشته شدن ايرج به دست برادران‌اش
×
×
٭
بر اساس اسطوره‌های ایرانی، «ايرج» کوچک‌ترین فرزند«فریدون» بود که فریدون قلمروش را بین او و برادران‌اش سلم و تور تقسیم کرد.ا
٭
سرزمین «ایران» در این تقسیم‌بندی به «ایرج»رسید. سلم و تور که به ایرج رشک می‌بردند، او را کشتند.ا
٭
بعدها «منوچهر»، نوه‌ی‌«ایرج»، آن‌ها را به خون‌خواهی کشت.ا
٭
این نگارگری احتمالن بخشی از شاه‌نامه‌ای است که جرمی کلینتون، پژوهشگر برجسته‌ی فرهنگ و جامعه‌ی ایران، در زمان تدریس خود در پرینستون موفق شد از آن آرشیو الکترونیکی تهیه و در اختیار مرکز تکنولوژی‌های آموزشی قرار دهد.ا
٭
پروژه‌ی شاه‌نامه‌ی الکترونیکی، دربرگیرنده‌ی تعداد زیادی از نگارگری‌های نفیس ایرانی است که به روایت داستان‌های شاه‌نامه پرداخته و در نسخ قدیمی موجود بوده‌اند.ر
٭
×
بيست‌وپنجم امرداد ماه 1388 خورشيدی
×
٭

Sunday, August 2, 2009

روزنامه‌ی اعتماد ملی

٭
عنوان يك مقاله: برادر خاطرت هست؟
٭
٭
روزنامه‌ی«اعتماد ملی» به تاريخ شنبه دهم امرداد ماه 1388 مقاله‌ای را به قلم«كريم نيكونظر» منتشركرد، مقاله‌ای در باره‌ی نحوه‌ی عملكرد محمدحسين صفارهرندی وزيرفرهنگ‌ و ارشاد اسلامی دولت نهم. نويسنده‌ در اين مقاله به توضيح فراز و نشيب‌های اقدامات صفارهرندی در سمت وزير ارشاد پرداخته و انتقادهای ضمنی خود را عنوان كرده است.ر
٭
كاری به متن مقاله ندارم كه خود دنيايی حرف به‌همراه دارد. اما آن‌چه توجه مرا به اين مقاله جلب كرد و سبب شد كه از ابتدا تا به انتهايش را بخوانم، تيتر مقاله بود. مقاله تحت عنوان برادر خاطرت هست؟ منتشر شده بود.ر
٭
من هرچه كنكاش كردم دليلی منطقی برای انتخاب چنين تيتری برای مقاله‌ی يادشده پيدا نكردم، دليلی كه ارتباط بين عنوان مقاله و متن آن‌ باشد. اگر منظور نويسنده فقط معضل يادآوری برخی رويدادها بود، خيلی راحت می‌شد از تيتر ديگری در اين زمينه كمك گرفت و نه از كلمات وام‌دار.ر
٭
عنوان«برادر خاطرت هست» برای اين مقاله از ترانه‌ی«كيوكيوبنگ‌بنگ» كار زويا زاكاريان، - با يك دنيا خوش‌بينی- وام گرفته شده است، بی‌آن‌كه در پانوشت اين مقاله اشاره‌ای به اين موضوع يا به نام زويا زاكاريان شده باشد، مثل اين است كه نويسنده‌ی مقاله، خودش اين تيتر را نوشته و از كيوكيوبنگ‌بنگ هم كاملن بی‌خبر است!!!ر
٭
اگر ما به دنبال دموكراسی هستيم بايد پيش ازهر چيزی با مفهوم لغوی آن آشنا باشيم و يا دستِ‌كم تلاش كنيم كه به مفهوم آن پی ببريم. يكی از اصول دموكراسی، رعايت حقوق ديگران است. روزنامه‌ای كه خود را مدافع دموكراسی می‌داند چه‌گونه است كه اين كم‌ترين حق ديگران را نيز رعايت نمی‌كند؟
٭
چه‌گونه است يك شاعر و ترانه‌سرا مانند خانم زويا زاكاريان، در اين سرزمين، قدغن است اما استفاده از كلمات‌اش آن هم بی هيچ نام و نشانی آزاد می‌باشد؟ آيا دموكراسی كه به دنبال‌اش هستيم همين است؟
٭
يك رسانه، يك روزنامه بايد مهد فرهنگ باشد، اگر هم در معذورات و محدوديت‌ها قرار بگيرد، بايد حداكثر تلاش خود را در زمينه‌ی ارتقای سطح فرهنگ جامعه انجام بدهد، مسئوليت رسانه‌ها به‌ويژه رسانه‌ای كه ادعای مخالفت با ديكتاتوری دارد و مدافع دموكراسی‌ست، مسئوليت خطيری است و با كم‌ترين لغزشی زير سوال می‌رود.ر
٭
من به نويسنده حق می‌دهم كه برای جلب توجه مقاله‌اش از كلمات زيباترين ترانه‌ی سياسی دهه‌ی اخير استفاده كند،‏ اما اين‌كار بايد با ذكر نام شاعر انجام گيرد و نه مصادره‌وار!! اين كم‌ترين تلاش است برای نشان دادن اين‌كه ما خواستار دموكراسی هستيم.ر
٭
ترانه‌ی زيبای«كيوكيوبنگ‌بنگ» اثر زويا زاكاريان است و آهنگ دل‌نشين آن را مهرداد آسمانی ساخته است. خانم زويا زاكاريان در شماره‌ی هشتصدوچهل مجله‌ی جوانان چاپ لس‌انجلس سال 2003 ميلادی، در مورد اين ترانه گفته است:ر
٭
با چندين آهنگ‌ساز قبلن صحبت کرده بودم و ترانه را به آن‌ها سپرده بودم، ولی به نتيجه‌ی دل خواه نرسيده بودم، تا اين که با مهرداد آشنا شدم، با مهرداد آسمانی خواننده و آهنگ‌ساز جوان.
ر
٭
شعر را در اختيار مهرداد گذاشتم. باور کردنی نبود! آن چه را که در ذهن خود می‌پنداشتم، مهرداد برای‌ام مهيا ساخت. مهرداد آهنگ اين شعرِ بلند را ساخت و چه زيبا از عهده‌ی اين کار برآمد.ر
٭
بايد به زويا زاكاريان و مهرداد آسمانی باليد كه صاحبان چنين اثر فاخری هستند و چه حيف كه از حاصل زحمت زويا زاكاريان، بی ذكر نام‌اش استفاده شده است، شايد دوفردای ديگر، گوشه‌هايی از موسيقی اين اثر والا را نيز در متن فيلمی شاهد باشيم. چنين كاری بارها در اين سرزمين انجام گرفته، اما نه توسط كسانی كه ادعای برقراری دموكراسی داشتند، اين عمل ناپسند را بارها از جانب آزادی‌كُشان ديده‌ايم. آزادی‌كُشان تكليف‌شان روشن است، علامت سوال اما، در مقابل مدعيان برقراری دموكراسی قرارمی‌گيرد.
ر
×
×
يازدهم امردادماه 1388 خورشيدی
٭
×