خبر خندهدار
*
برخی خبرهای رسیده بهحدی خندهدار است که باعث حیرت میشود که چه کسانی ممکن است چنین خبرهای کذبی را باور کنند؟ یعنی واقعن کسانی هم هستند که چنین خبرهای مضحکی را باور کنند؟
*
یکی از خندهدارترین خبرهای اخیر این بود که قرار است که در نوروز 89 که گوگوش در دوبی کنسرت دارد، ایشان را دستگیر کنند!!! (شلیک خنده)ا
*
البته در خبر مربوطه نیامده بود که گوگوش قرار است به چه جُرمی و از طرف چه کسی دستگیر شود!! اما علمای تفسیر کنندهی این خبر!!! معتقدند که این خبر را هنرمندان دیگری که در دوبی کنسرت دارند به دلیل حسادت و بدخواهی پخش کردهاند!!!ا
*
من نمیدانم در نوروز 89 کدام هنرمندان در دوبی کنسرت دارند، اما به هنرمندانی که عیدنوروز را در دوبی به سر خواهند برد، چه مرد و چه زن، چه با کنسرت و چه بیکنسرت، اکیدن توصیه میکنم که دست از حسادت و بدخواهی بردارند و اینقدر به این ملکهی دروغ و ریا حسودی نکنند!!!ا
*
اما حقیقت این است که منبع سازندهی چنین خبر خندهداری، هنرمندان نیستند بلکه کسانی که به نحوی دستاندرکار کنسرت گوگوش هستند این خبر را ساختهاند. چرا؟ برای داغ کردن کنسرت و جذب مردم. در واقع چارهای نیز به جز این ندارند، اما چرا این خبر دروغ را کمی منطقیتر نساختند؟ چرا تا این حد مضحک؟
*
اصولن کسی به نام گوگوش به چه دلیل باید دستگیر شود؟ مبارز است؟ نویسنده است؟ دانشجوست؟ استاد دانشگاه است؟ تئوریسین سیاسیست؟ روزنامهنگار است؟ در حزب خاصی فعالیت دارد؟ در وبلاگِ مسخره و درپیتاش مطالب سیاسی مینویسد؟ آخر چهکاره است؟
*
حتا در اوایل انقلاب هم گوگوش به دلیل مسایل سیاسی دستگیر نشد، بلکه دستگیریاش از جانب منکرات بود و دلیل دستگیریاش نیز رواج فساد و فحشا. فکر میکنید اگر او جُرم سیاسی داشت، در آن بحبوحهی اعدام و تیرباران، وی را فقط با یک ماه زندانی کردن، آزاد میکردند؟
*
این کوتهفکران بیسواد که چنین خبرهایی را میسازند و میخواهند مردم را تحت تاثیر قرار دهند، پیش خود چه فکری میکنند؟ صدالبته که بر این موضوع خیلی خوب واقفاند که گوگوش کسیست که باید با ساختن شایعه و خبر و جنجال ناماش مطرح شود. در این مورد البته حق دارند، اما کاش خبر منطقیتری میساختند.ا
*
در واقع همانطور که همه میدانند گوگوش در زمان پیش از انقلاب، با جار و جنجالها و شایعات رنگارنگ عشقی که در روزنامهها منتشر میشد، ناماش بر سر زبانها میافتاد، اما حالا که تبدیل به زنی پُرسن و سال شده و شایعات عشقی دیگر به مادربزرگ نمیآید، از فضای سیاستزدهی کنونی سوءاستفاده میکنند و اینک برایاش شایعهی دستگیری میسازند، وای که چه شایعهی خندهداری!!ا
*
فقط یک نفر پاسخ بدهد که گوگوش را به چه دلیلی میخواهند دستگیر کنند؟ دستگیری یک آدم ِ«باری بههرجهت» با چهار کلاس سواد ابتدایی، کسی که حتا حرف زدن معمولیاش هم پُر از ایراد و اشکال است، کسی که در طول زندهگیاش به جز«مرد» به چیز دیگری فکر نکرده، به چه دردی میخورد؟ بزرگترین هنر گوگوش از ابتدا تا به اکنون، دزدیدن شوهر این و آن بوده است، باور نمیکنید فقط به ازدواجهای رسمی او توجه کنید. فعلن کاری به غیررسمیها ندارم و در زمان مناسب به آن خواهیم پرداخت، اما فعلن به چهار ازدواج رسمی گوگوش توجه کنید و ببینید که کدام ازدواجاش به شکل عادی و بدون سرقت بوده است؟
*
محمود قربانی زنعقدیاش خانم شهین را طلاق داد وبا گوگوش ازدواج کرد. شرح این ازدواج در مصاحبهی محمود قربانی با مجلهی تهران آمده است که حتمن در زمان مناسب به این مصاحبه خواهیم پرداخت. مصاحبهای که محمود قربانی به صراحت عنوان کرد با اینکه من زن عقدی داشتم اما گوگوش خودش را به من چسباند و به هر شکلی بود توجه مرا جلب کرد. ا
*
گوگوش و پوری بنایی دوستان صمیمی بودند، برای ازدواج دوم اما، بهروز وثوقی را از دوست صمیمیاش پوری بنایی دزدید و نامزدی آنها را به هم زد. شوهر سوماش«همایون مصداقی»، نامزد خانم رامش بود، او را نیز از چنگ رامش بیرون کشید. مسعود کیمیایی را هم که از خانم گیتی دزدید، با اینکه با خانم گیتی دوست بود. جالب است شرح شوهردزدی گوگوش از خانم گیتی در سایت رسمی گیتی و نیز در دانشنامهی ویکیپدیا آمده است.ا
*
این از چهار ازدواج رسمی ایشان، حالا وای به حال غیررسمیها!!!ا
*
البته شاید میخواهند ایشان را در کنسرت دوبی، به جُرم شوهردزدی دستگیر کنند، ولی فکر میکنم برای این کار کمی دیر شده باشد، باید زودتر اقدام میکردند!!ا
*
از نظر اخلاقی هم که ایشان آدم متعادلی نیست، حتا برای حرف خودش هم ارزش قایل نمیشود، یک روز میگوید دوبی بد است، به من تحمیل شد، گزینش من نبود، هر کسی رفت دوبی باید خلیج فارس بخواند، در آگهیاش اسم خلیج فارس را بیاورد، و روز دیگر بی هیچ یادی از خلیج فارس، به دوبی که گزینشاش نبود و به وی تحمیل شده بود، میرود و انگار که آن حرفها گفتهی او نبوده، خُب این نشان دهندهی عدم تعادل اخلاقی گوگوش است.ا
*
یک روز میگوید امیرقاسمی دزد و کلاهبردار است و پولهای مرا بالا کشیده و طرف را به دادگاه میکشاند، روز دیگر هزار دلار به امیرقاسمی کمک میکند، چنین شخصی آیا تعادل روانی دارد؟
*
یک روز دستبند سبز به دستاش میبندد و جوّگیر و سبززده میشود، روز دیگر برای اجرای کنسرت، نخستین کاری که میکند این است که دستبند سبز را از دستاش بیرون میآورد و سبز بی سبز!! چنین شخصی آیا میتواند تعادل روحی داشته باشد؟
*
یکی از خندهدارترین خبرهای اخیر این بود که قرار است که در نوروز 89 که گوگوش در دوبی کنسرت دارد، ایشان را دستگیر کنند!!! (شلیک خنده)ا
*
البته در خبر مربوطه نیامده بود که گوگوش قرار است به چه جُرمی و از طرف چه کسی دستگیر شود!! اما علمای تفسیر کنندهی این خبر!!! معتقدند که این خبر را هنرمندان دیگری که در دوبی کنسرت دارند به دلیل حسادت و بدخواهی پخش کردهاند!!!ا
*
من نمیدانم در نوروز 89 کدام هنرمندان در دوبی کنسرت دارند، اما به هنرمندانی که عیدنوروز را در دوبی به سر خواهند برد، چه مرد و چه زن، چه با کنسرت و چه بیکنسرت، اکیدن توصیه میکنم که دست از حسادت و بدخواهی بردارند و اینقدر به این ملکهی دروغ و ریا حسودی نکنند!!!ا
*
اما حقیقت این است که منبع سازندهی چنین خبر خندهداری، هنرمندان نیستند بلکه کسانی که به نحوی دستاندرکار کنسرت گوگوش هستند این خبر را ساختهاند. چرا؟ برای داغ کردن کنسرت و جذب مردم. در واقع چارهای نیز به جز این ندارند، اما چرا این خبر دروغ را کمی منطقیتر نساختند؟ چرا تا این حد مضحک؟
*
اصولن کسی به نام گوگوش به چه دلیل باید دستگیر شود؟ مبارز است؟ نویسنده است؟ دانشجوست؟ استاد دانشگاه است؟ تئوریسین سیاسیست؟ روزنامهنگار است؟ در حزب خاصی فعالیت دارد؟ در وبلاگِ مسخره و درپیتاش مطالب سیاسی مینویسد؟ آخر چهکاره است؟
*
حتا در اوایل انقلاب هم گوگوش به دلیل مسایل سیاسی دستگیر نشد، بلکه دستگیریاش از جانب منکرات بود و دلیل دستگیریاش نیز رواج فساد و فحشا. فکر میکنید اگر او جُرم سیاسی داشت، در آن بحبوحهی اعدام و تیرباران، وی را فقط با یک ماه زندانی کردن، آزاد میکردند؟
*
این کوتهفکران بیسواد که چنین خبرهایی را میسازند و میخواهند مردم را تحت تاثیر قرار دهند، پیش خود چه فکری میکنند؟ صدالبته که بر این موضوع خیلی خوب واقفاند که گوگوش کسیست که باید با ساختن شایعه و خبر و جنجال ناماش مطرح شود. در این مورد البته حق دارند، اما کاش خبر منطقیتری میساختند.ا
*
در واقع همانطور که همه میدانند گوگوش در زمان پیش از انقلاب، با جار و جنجالها و شایعات رنگارنگ عشقی که در روزنامهها منتشر میشد، ناماش بر سر زبانها میافتاد، اما حالا که تبدیل به زنی پُرسن و سال شده و شایعات عشقی دیگر به مادربزرگ نمیآید، از فضای سیاستزدهی کنونی سوءاستفاده میکنند و اینک برایاش شایعهی دستگیری میسازند، وای که چه شایعهی خندهداری!!ا
*
فقط یک نفر پاسخ بدهد که گوگوش را به چه دلیلی میخواهند دستگیر کنند؟ دستگیری یک آدم ِ«باری بههرجهت» با چهار کلاس سواد ابتدایی، کسی که حتا حرف زدن معمولیاش هم پُر از ایراد و اشکال است، کسی که در طول زندهگیاش به جز«مرد» به چیز دیگری فکر نکرده، به چه دردی میخورد؟ بزرگترین هنر گوگوش از ابتدا تا به اکنون، دزدیدن شوهر این و آن بوده است، باور نمیکنید فقط به ازدواجهای رسمی او توجه کنید. فعلن کاری به غیررسمیها ندارم و در زمان مناسب به آن خواهیم پرداخت، اما فعلن به چهار ازدواج رسمی گوگوش توجه کنید و ببینید که کدام ازدواجاش به شکل عادی و بدون سرقت بوده است؟
*
محمود قربانی زنعقدیاش خانم شهین را طلاق داد وبا گوگوش ازدواج کرد. شرح این ازدواج در مصاحبهی محمود قربانی با مجلهی تهران آمده است که حتمن در زمان مناسب به این مصاحبه خواهیم پرداخت. مصاحبهای که محمود قربانی به صراحت عنوان کرد با اینکه من زن عقدی داشتم اما گوگوش خودش را به من چسباند و به هر شکلی بود توجه مرا جلب کرد. ا
*
گوگوش و پوری بنایی دوستان صمیمی بودند، برای ازدواج دوم اما، بهروز وثوقی را از دوست صمیمیاش پوری بنایی دزدید و نامزدی آنها را به هم زد. شوهر سوماش«همایون مصداقی»، نامزد خانم رامش بود، او را نیز از چنگ رامش بیرون کشید. مسعود کیمیایی را هم که از خانم گیتی دزدید، با اینکه با خانم گیتی دوست بود. جالب است شرح شوهردزدی گوگوش از خانم گیتی در سایت رسمی گیتی و نیز در دانشنامهی ویکیپدیا آمده است.ا
*
این از چهار ازدواج رسمی ایشان، حالا وای به حال غیررسمیها!!!ا
*
البته شاید میخواهند ایشان را در کنسرت دوبی، به جُرم شوهردزدی دستگیر کنند، ولی فکر میکنم برای این کار کمی دیر شده باشد، باید زودتر اقدام میکردند!!ا
*
از نظر اخلاقی هم که ایشان آدم متعادلی نیست، حتا برای حرف خودش هم ارزش قایل نمیشود، یک روز میگوید دوبی بد است، به من تحمیل شد، گزینش من نبود، هر کسی رفت دوبی باید خلیج فارس بخواند، در آگهیاش اسم خلیج فارس را بیاورد، و روز دیگر بی هیچ یادی از خلیج فارس، به دوبی که گزینشاش نبود و به وی تحمیل شده بود، میرود و انگار که آن حرفها گفتهی او نبوده، خُب این نشان دهندهی عدم تعادل اخلاقی گوگوش است.ا
*
یک روز میگوید امیرقاسمی دزد و کلاهبردار است و پولهای مرا بالا کشیده و طرف را به دادگاه میکشاند، روز دیگر هزار دلار به امیرقاسمی کمک میکند، چنین شخصی آیا تعادل روانی دارد؟
*
یک روز دستبند سبز به دستاش میبندد و جوّگیر و سبززده میشود، روز دیگر برای اجرای کنسرت، نخستین کاری که میکند این است که دستبند سبز را از دستاش بیرون میآورد و سبز بی سبز!! چنین شخصی آیا میتواند تعادل روحی داشته باشد؟
ا*
باری، کسی که حتا برای حرفهای خودش هم اعتباری قایل نیست و اصولن تعادل روانی و اخلاقی ندارد، چرا باید دستگیر شود؟ اصلن چرا باید مورد حسادت هنرمندان دیگر قرار بگیرد؟ مگر هنرمندان دیگر به وضعیت گوگوش واقف نیستند؟ هنرمندان دیگر به چه چیز این خانم حسادت میکنند؟ به عدم تعادل روانیاش؟
*
به منبع سازندهی این خبر دروغ، توصیه میکنم که یا خبر نسازد، یا خبری بسازد که مردم را از خنده رودهبُر نکند. بگذارید در چنین شرایط سیاسی حادی، در شرایطی که خون جوانان ایرانی به ناحق به زمین ریخته میشود، در شرایطی که مردم ایران در بدترین شرایط ممکن زندهگی میکنند، در فضایی که جوانان بیگناه ایرانی در زندانها به سر میبرند و خانوادههای زیادی عزادار هستند، گوگوش باز هم به دوبی برود و قرو قنبیله به راه بیندازد و سکینه داییقزی بخواند وعدهای ابله بیدرد هم برایاش هورا بکشند، خدا را شکر که طایفهی ابلهان بیدرد، تعداد محدودی است که بود و نبودشان فرقی به حال جامعهی ایران ندارد. پس بگذارید طرف به کنسرتبازیاش برسد و خواهشن دیگر خبر نسازید.ا
باری، کسی که حتا برای حرفهای خودش هم اعتباری قایل نیست و اصولن تعادل روانی و اخلاقی ندارد، چرا باید دستگیر شود؟ اصلن چرا باید مورد حسادت هنرمندان دیگر قرار بگیرد؟ مگر هنرمندان دیگر به وضعیت گوگوش واقف نیستند؟ هنرمندان دیگر به چه چیز این خانم حسادت میکنند؟ به عدم تعادل روانیاش؟
*
به منبع سازندهی این خبر دروغ، توصیه میکنم که یا خبر نسازد، یا خبری بسازد که مردم را از خنده رودهبُر نکند. بگذارید در چنین شرایط سیاسی حادی، در شرایطی که خون جوانان ایرانی به ناحق به زمین ریخته میشود، در شرایطی که مردم ایران در بدترین شرایط ممکن زندهگی میکنند، در فضایی که جوانان بیگناه ایرانی در زندانها به سر میبرند و خانوادههای زیادی عزادار هستند، گوگوش باز هم به دوبی برود و قرو قنبیله به راه بیندازد و سکینه داییقزی بخواند وعدهای ابله بیدرد هم برایاش هورا بکشند، خدا را شکر که طایفهی ابلهان بیدرد، تعداد محدودی است که بود و نبودشان فرقی به حال جامعهی ایران ندارد. پس بگذارید طرف به کنسرتبازیاش برسد و خواهشن دیگر خبر نسازید.ا
*
*
هجدهم دیماه 1388 خورشیدی
*