اول جوونه میشد حالا جوانه میشه
*
*
آلبوم تازهی خانم گوگوش را شنیدم... ناماش هست هجو سبز... نه، ببخشید حجم سبز... و البته طفلک سهراب و صدالبته «یه جعبه رنگ واسه روز مبادا»!! (اینبار، رنگ را سبز درنظر بگیرید.)ا
*
نکتهای که در این آلبوم توجه مرا جلب کرد، اصلاح ترانهای بود که من در همین دلکده، نوشته بودم که این ترانه غلط است.ا
*
در خرداد ماه 1388، گوگوش یک گفتوگو با برنامهی «دو روز اول» در صدای امریکا داشت که در این برنامه، تکههایی از ترانههای آلبوم تازهاش پخش شد... البته فقط تکههایی از چند ترانه.ا
*
یکی از این تکهها، ترانهی «باغ بیبرگی» بود که با یک غلط قافیهای فجیع و آشکار ضبط شده بود. هواداران طبق معمول هورا کشیدند، بدون آنکه توجه کنند که همین چند خط، غلط قافیه دارد.ا
**
همان زمان، در هجدهم خرداد ماه 1388، من در دلکده، مطلبی با عنوان «نگاهی به دو روز اول» نوشتم که در بخشی از آن، به این ترانه و غلط بودن آن اشاره کردم. متن زیر بخشی از همان مطلب است:ا
*
خانم گوگوش! ثابت کردید که از مفهوم ترانه هیچ نمیدانید، ترانهها را فقط اجرا کردهاید بدون آنکه از محتوای آن آگاه باشید. به دلیل همین ندانستن است که چنین ترانهی غلطی را با افتخار معرفی میکنید:ا
*
نکتهای که در این آلبوم توجه مرا جلب کرد، اصلاح ترانهای بود که من در همین دلکده، نوشته بودم که این ترانه غلط است.ا
*
در خرداد ماه 1388، گوگوش یک گفتوگو با برنامهی «دو روز اول» در صدای امریکا داشت که در این برنامه، تکههایی از ترانههای آلبوم تازهاش پخش شد... البته فقط تکههایی از چند ترانه.ا
*
یکی از این تکهها، ترانهی «باغ بیبرگی» بود که با یک غلط قافیهای فجیع و آشکار ضبط شده بود. هواداران طبق معمول هورا کشیدند، بدون آنکه توجه کنند که همین چند خط، غلط قافیه دارد.ا
**
همان زمان، در هجدهم خرداد ماه 1388، من در دلکده، مطلبی با عنوان «نگاهی به دو روز اول» نوشتم که در بخشی از آن، به این ترانه و غلط بودن آن اشاره کردم. متن زیر بخشی از همان مطلب است:ا
*
خانم گوگوش! ثابت کردید که از مفهوم ترانه هیچ نمیدانید، ترانهها را فقط اجرا کردهاید بدون آنکه از محتوای آن آگاه باشید. به دلیل همین ندانستن است که چنین ترانهی غلطی را با افتخار معرفی میکنید:ا
*
از تو که حرف میزنم
از تو که حرف میزنم
به یاد توهر چی میگم ترانه میشه
باغ بیبرگی ما گل میکنه
دریایی از جوونه میشه
*
من همهی ترانه را نشنیدهام، اما همین چند خط غلط است و مخاطبانی که ترانه را میشناسند، متوجه میشوند که چرا غلط است ولی شما که آن را اجرا کردید متوجه نشدید !!و طفلک اخوان ثالث و باغ بیبرگیاش!!ا
**
این هم لینک آن مطلب است:ا
من همهی ترانه را نشنیدهام، اما همین چند خط غلط است و مخاطبانی که ترانه را میشناسند، متوجه میشوند که چرا غلط است ولی شما که آن را اجرا کردید متوجه نشدید !!و طفلک اخوان ثالث و باغ بیبرگیاش!!ا
**
این هم لینک آن مطلب است:ا
*
زمانیکه من این مطلب را نوشتم، چندین ایمیل مودبانه و غیرمودبانه از همین هواداران گرفتم با این مضمون که چرا بیخودی ایراد میگیری؟ ترانهی به این زیبایی چه ایرادی دارد؟؟ ... یک نفر هم نوشته بود این ترانه هیچ اشکالی ندارد، شما غرضورزی میکنی!!!ا
*
امروز اما، وقتی که آلبوم را گوش کردم، دیدم که براساس غلط گیری من، غلط بزرگ را اصلاح کردهاند. یعنی اینکه آوازخوان درجهی یک و آهنگساز بزرگ، متوجهی این موضوع نشده بودند و ترانه با همان غلط آشکار، ضبط شده و قسمتهایی از آن هم از صدای امریکا پخش شد که سند صوتی و تصویری آن هم موجود است. سپس من ِمخاطب، باید ترانهی ضبط شده را غلط گیری کنم و آوازخوان درجهی یک و آهنگساز، براساس غلط گیری من، ترانه را اصلاح کنند!!! یعنی فوقالعادهست!!!ا
*
زمانیکه آوازخوان هرچه میگوید و هرچه میخواند، هواداران، بیدلیل برایاش هورا میکشند، نتیجه همین میشود که آوازخوان، به مطالب «دشمن» توجه میکند و به آن اهمیت میدهد و غلط ترانهی ضبط شده را در نوشتههای ا«دشمن» پیدا میکند.ا
*
بنابراین بعد از اصلاح کردن این ترانه، حالا دیگر نمیشنویم: ترانه میشه/ جوونه میشه... بلکه به لطف غلط گیری آنسه، چنین میشنویم: ترانه میشه/ جوانه میشه... حالا لطفن یکبار دیگر آن تکهی پخش شده از این ترانه را در صدای امریکا، و سپس ترانهی اصلاحشده را در آلبوم گوش کنید و از توجه خانم گوگوش به مطالب من شگفتزده شوید.ا
*
جاییکه آوازخوان میبیند که اگر در روز روشن بگوید «شب است» هواداران او نیز با اینکه خورشید را میبینند ندای «شب است» سر میدهند، پیش خود متوجه میشود که این هواداران چیزی بارشان نیست، بنابراین میفهمد که باید به حرف دشمن آگاه توجه کند، چرا که از هوادار هوراکش، بهرهای نصیباش نمیشود. بنابراین ناچار است ظاهر خود را با هواداران حفظ کند، اما توجهاش به مطالب دشمن باشد.ا
*
به هرشکل، من همهی این آلبوم ِتازه را شنیدم. اما بهعنوان یک مخاطب آگاه که مو را از ماست میکشم، نظری دربارهی این آلبوم ندارم به دو دلیل:ا
*
نخست به احترام هنرمند گرامی«اردلان سرفراز» چیزی نمیگویم.ا
*
و دوم اینکه دوست نمیدارم بار دیگر، بزرگان از روی نوشتهها و نظرات من، اشتباهات آلبومشان را اصلاح کنند. ا
*
فقط تا همین حد میگویم که آلبوم تازه، بسیار عالیست. خسته نباشند و به همین شکل ادامه بدهند.ا
*
*
پنجم فروردین 1389 خورشیدی
*
*
ا* یه جعبه رنگ واسه روز مبادا - شهیار قنبری
*